متن غم عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم عشق
کدام سرمه سیه کرده چشم یار مرا
که چشم یار ، سیه کرده روزگار مرا
عاشقش بودم ولی او هیچ در جریان نبود
برخلاف حال من او هیچ هم حیران نبود
هر چه از زیباییش گویم زبانم الکن است
در کمال و معرفت همپای او خاقان نبود
گفتم از عشقم برایش در شب پائیز و سرد
مست عشقی که بدون او مرا پایان نبود
نیش...
در غم عشق تنها می شدم
با چشمان جستجو می کردم
تو همیشه طنین دل می شدی
آرامش دل را با خود می بردی
دیدار تو بود آن چیزی که می خواستم
خنده های دل نوازت چیزی بیشتر از می خواستم
چشمان سیاهت تابش یک دنیا دارد
به خواب های...
کِی کسی خواست دل شاعر ما را بخرد؟
مُرده شور، دل دیوانهٔ ما هم ببرد!!
هر کسی را که سر شب به دلم جا دادم
نصف شب خواست ز دیوار دل ما بپرد
دلبری را که به خون جگرم پروردم
گرگ شد خواست دل برهٔ ما را بدرد
ترکمانچای بشد...
با خودم فکر میکردم عشق وجود خارجی ندارد ....یا اگر هم وجود دارد دور و بر آدم های خوش قد و بالا و چشم درشت سر و کله اش پیدا میشود ....و به همین خاطر همیشه به آینه فحش میدادم ....عشق حتما حس خوبی بود که به خاطر او نصیبم...
غم عشق را سرودم ، همه را به آب دادم
و برای دیدن تو ، تنِ خود به خواب دادم
دل من اگرچه رنجید و دلِ تو هم نفهمید
من از این قمار عشقی به خودم عذاب دادم
همه خاطرات بد را به کنار میزنم من
که به این دلِ...