متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
خوش به حال اونهایی که یکبار می میرند تمام می شود، نه اینکه مثل ما هر روز و هر روز بمیری و دوباره فردا از نو!!!!
رابطه ای است
بین دلتنگی های من
و مهربانی های تو،
اینحا ، جاده ها
از هجوم فاصله ها،همیشه خیس است.
علیرضا مرادی
من در آغوش دلتنگی هایم جا دارم....
من ملودی چشمانت را بلد شدم 🎼
ضرب تند قلبم از مسیری که عطر تو عبور کرده بی اختیار گذر میکند...
من و دلتنگی عادت کرده ایم،
به عوام فریبی گمراه کننده انتظار؛
دریای پُرتلاطم های کاریزما آخرین
اَشک های دلواپسی ...
همانند شن زارهای ترک خورده ابریِ غروب ریسه...
پاییز فصل ضیافت هایی
از جنس ماندن بود
وقت رقصیدن برگ های سرخ
و فصل نوشیدن قهوه ی یکرنگی
ای کاش بودی
تا برای تمام دلتنگی هایم
ترانه می خواندی
و چون پاییز
فصل دلخواه من می شدی
مجید رفیع زاد
دل کندن از کوه کندن سخت تراست
کاش اینقدر به تودل نبسته بودم تااکنون کوهی ازدلتنگی راتحمل کنم.
چون دردهایم را نمی توانم بگویم می نویسم
ولی عجیب تر اینکه ، دوست ندارم که خوانده شوند!
در نبود تو
وسعت تنهایی ام را
در آغوش می گیرم
و بر شانه های شب
تکیه می دهم
تا حرف های نگفته ام
به وقت دلتنگی
از چشم هایم ببارند
مجید رفیع زاد
این روزها خواهد گذشت
گریه هایم ، دلتنگیهایم و تمام غمهایم را پشت سر می گذارم
من قوی می شوم ، قوی تر از قبل تو
میدانم روزی دلتنگ خواهی شد
دلتنگ دوستت دارم هایم
دلتنگ دلتنگیهایم
دلتنگ مزاحمتهای گاه و بیگاهم
روزی چشم بر صفحه ی گوشی ات خواهی...
گفت: از دلتنگی بگو
گفتم: دلتنگی یعنی صدای محبوبت را بشنوی روی برگردانی و کسی آنجا نباشد.
دلتنگی عینِ یه جای شکسته روی شیشه ی عینکِ آدم میمونه ؛ هرجا رو نگاه می کنی،میبینیش!!!
هر بار به تو فکر می کنم
پرنده ای ازخیال من به
سرزمین تو کوچ می کند
ای ناجی، دوباره در من
طلوع کن تا سبز شوم
اینجا ناله ی بی تاب پیچک ها
در دستان خسته ی تب دار جا مانده
ودر این ازدحام دلتنگی سخت
بیزار و دلگیرم...
و شما هیچگاه نخواهید فهمید ؛
چه کسی ، کجا ،
در نیمه شب ، از کدام شب ها ،
با بغض و دلتنگی برای شما از خواب پریده است ....!
اینگونه عشق یک طرف را معنی کردم:
دوخط موازی هیچگاه به هم نمیرسند
مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند.
اما من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم،
به این فکر کردم شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد!
دختری از جنس سکوت:)
دلتنگی که بیکار نمی شینه؛
هر لحظه که می گذره،
بیشتر میوفته به جونت و آزارت میده
بیشتر میوفته تو چشمت و اشک میشه...
✍ساجده حسینی
گلرسن بیر گون اما ، یاریوه یاره وروپسان
گدیپسن اویمی ویران الیپ ، منی آواره گویوپسان
منه اوزگه ، اوزگلره یار اولوپسان
منیم عمرومه قاره چکیپ ، اونون گوجاغیندا آغ دون اولوپسان
بی وفا هِش سَن گِجلر سَمایَ باخمیپسان ؟
دلم برای صدایت، چشم هایت، دستانت حتی غر غر هایت هم تنگ می شود تعریف واضح تر از این برای دلتنگی؟
ملینامدیا
حواس شهر پرت تلاقی پاییز و زمستان،
خزان هزار رنگ و خوشرنگ و سپیدی سحرانگیز برف،
اما من محو تلاقی ابروهای تو حیران.
همه دلتنگ و دلخوش به
نارنگی،
خرمالو،
انار،
اما من دل نگران چشمان سیاه تو،
زیرا تویی دلیل پاییز و زیبایی آن.
من آن برگ خزان زده...
باور نکردم
بار اول که دیدم گیسوی تو را باور نکردم
آنقدر زیبا بود ، که ماه را با خبر نکردم
تو فراتر از خدا بودی ، دیدم که .. ..
احساس عجیبی ست ، جذاب تر نکردم
پیچیدگی چشمانت ، غرورم را زود شکست
تا آمدم بگویم ، بانو...