متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
༺ گرماے خانـہ از عشق ماבر شعلـہ ور مے شوב
تولدت،
تصادف نبود…
خدا،
در لحظهای که جهان داشت
از عشق خالی میشد،
تو را نوشت—
نه برای خودت،
برای ما
که دیگر باورمان نمیشد بهار دیگری در راه باشد
با تولدت،
فروردین،
ماه شروع بهار شد.
تولدت مبارک…
تو عیدیِ خدایی
به دلِ روزهایی
که هیچ نشانی از امید...
آوار ه یعنی :من.....
که در کوچه پس کوچه های خاطراتم دنبال تو میگردم.
من که در چالش چشمان تو.
میبازم دل.
یادت، نبودنت را بدجور به رخ میکشد.
هرچند خون آلوده ام از تیغ زبانت
بیزارم ازین قسمت پیچیدهو تقدیر
دلگیرم ازین دل، که بود دل نگرانت
دانی که خودت طعمهی چشمان رقیبی
دانم که خودم خسته ام از رسم خیانت
آخر به فلاکت بکشانند سراپا
من را گذری عمر و تورا حسن جوانت
سوگند به رخشانی ات...
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
عشق و سوزش، عقل میسوزاند و کارش را تمام
بار را دل بُرد و بر تاریخ ما افسانه ریخت
تو را نگفتم،
تو را نخواندم،
تو را حتی آرزو نکردم…
تو،
همیشه
قبل از هر فکر،
هر خواستن،
در من اتفاق افتاده بودی.
نه چون عشق،
که مثل نفس—
بینام،
بینیاز از دلیل.
و هر بار که نگاهت میکنم،
دنیا
کمی از بی رحمی اش را
فراموش میکند!
نه!
قول شرف میدهم
دستِ ابرِ اندوه
به چشمانت نمیرسد
در قلبم پناه بگیر!
حتی یک تپش
عقبنشینی نخواهم کرد...
گناه این دل دیوانه این بود.
که پنهانی تو را در سینه اش داشت.
سال ها
لب بسته بودم ،
از سخن ،
از شعر،
شور
بی هوا ، وارد شدی
چشمم ویالون می زند.
سنجاق می کنم
بوی پیراهنت را
بر لبان خشکیده دلتنگی ،
وقتی اشک
می شوید
خاطرات غم گرفته ی رفتن را...
بعد تو
فرو ریختم در خویش ،
آه
قد کشید
در حُرم دلتنگی غروب...
بی تو با این دل ویرانه تنها چه کنم.؟
فـــــــکر تـــــــــو...
مجال شنیدن صدای دل را از من گرفت.
کاش میشد به نبودن های پر تکرار تو عادت کرد.
چشمان تو برده دل و دین و همه دنیایم را.
بهار،
آفتابگردانیست
که رو به رؤیاهایم شکفته…
شعر من طعم غزل های لبت را می دهد
زین سبب شهد و شکر می ریزد از افکار من