متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
سوزش زخم من دردش ب قلبت میرسد
من تو را دوست خطاب کردم
دشمن جانم شدی
دلیل مُردنم تویی
باور نداری
سینه ام را بشکاف
نبش قلب کن.
نمیخواهم سر قبرم بیایی
وقتی در زندگی به خانه ام نیامدی
نمیخواهم در مجلس تعزیه ام لب و لوچه ات آویزان باشد
درزنده بودنم،تورا این چنین زیاد دیده ام.
نیایش
دلداده دیارتوام
پرسه میزنم دمادم در حوالی دهکده عشق
به رویای دیدنت
میدانم سرابیست
اما شهر آرزوهایم قشنگ است
و میدانم این را نیز
که تو خوب بلدی مرا
و چنان ناغافل مرا در آغوش میکشی
که آن لحظه را مدهوش و یاد دنیایم نیست
وچه کنم که چیدمان...
در دل شب، راز چشمانت به رویا میکشد
ماه در آیینهٔ مهتاب، تماشا میکشد
چون صبا در باغ، پیچیده ز عطر گلشنش
عشق تو در سینهام، آتش به صحرا میکشد
در هوای وصل تو، چون مرغکی در بند غم
آرزویم را به سوی بام فردا میکشد
چشم مستت چون شراب...
گناه از دل نه از دیده،
از آن چشم سیاه توست...
که اینگونه اسیر کوی تو گشتم...
گناه من نگاهم بود...
که بیچاره به دام نگهت افتاد...
میروی ، چون زلزله خانه خرابم میکنی
مثل شمع بزم غم هر لحظه آبم میکنی
ای دهانت خمره و لبهای من جام شراب
با خودم گفتم مرا غرق شرابم میکنی
در خیالم بود در مهمانی آغوش خود
روی دستانت شبی آرام خوابم میکنی
مانده ام درحسرت گرمای احساست چرا
باز،هم...