متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
این روزها تکرار در تکرار دردم
در خود فرو مى ریزم و آوار دردم
یک آینه، یک زن و یک بغض شکسته
شب تا سپیده ، جان به لب بیدار دردم
عشق، یک ساعت شکسته است؛که هیچ گاه نمی داند، زمان کجا می رود، اما همیشه در انتظار می ماند...
....
....فیروزه سمیعی
در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
نمی داند که عشق او رگی با جان من دارد...
انوری
عشق
نامی نیست
حس آتشی ست که زبانه می کشددر سینه ام
و می سوزاند
هر فکری
جز تو را
فیروزه سمیعی
پلک می زنم
کانال می زنم
پلک می زنم
مگر به من است
چه روشن باشد چه خاموش
تلویزیون
تصویرِ تو را قاب می گیرد
خودت ببین
که دست ها
از کنترل خارج شده اند
و دارند موهایت را
و دارند موهایت را
خرگوشی می بافند
تکلیف روشن است:
دست...
در حالی که درد می کشم از عذاب هایی که زندگی به من داده است اما دلتنگ توام...
ای عشق درد را می کشم اما بیشتر از حجم عذاب ها تو را دوست دارم...
تویی آن نرگس زیبا ، مثال ماه میمانی
قشنگی..زندگی بخشی، سرود عشق میخوانی
منم آن مرد خوشبختی که در قلب تو جا دارم
بزرگی با گذشتی تو ، رسوم عشق میدانی
سجاد یعقوب پور
در قلبم
خانه ایی از عشق بنا کرده ایی
و در جانم اشتیاقی
برای دیدن چشمانت
آنقدر زیبا بر دلم نشسته ایی
که حس حضور تو
جان می بخشد این منِ بی جان را؛
تو در خیالم چه زیبا شعر می شوی
از تو می سرایم
با قلمی از احساس...
قلبم برای تو!
باید تپش هایت یکسان شود
چشم هایم برای تو!
اشک هایت برای من!
دستانم برای تو شعر می نویسد
انگشت هایی، که
روی لبخندهایت چفت می شود!
صدایم برای تو!
من سکوت می کنم، نغمه می زنم!
ترنّمی می خوانم، تا جز عشق
رسم الخط چشم هایت...
خنده بر لبهای تو هر وقت جاری میشود
حال این دل واقعا خوب وبهاری میشود
قاصدک ها باز هم پیغام عشق آورده اند
قلبم از پیغام آنان کد گذاری می شود..
کد به کد احساس من درگیر عشق تازه ایست..
گرچه رسم عاشقی با برد باری میشود
درمیان ازدحام و...
همسایه ی آه و دختر پاییزم
پای تو تمام عشق خود می ریزم
با آمدنت گر چه پر از احساسم
از دلهره نماندنت لبریزم
بانوی کاشانی
اعظم کلیابی
در دل شب های تاریک، عشق را پیدا کنم
با نگاه عاشقانه، غم ز دل ها وا کنم
در هوای صبحگاهی، با نسیم آشنا
باغ دل را با گل امید و شادی ها کنم
آسمان پر از ستاره، ماه را در بر گرفت
من به یاد روی ماهت، شعرها زیبا...
چرانمی تونم من برگردم به زندگی فراموشی بگیرم لعنت به وابستگی
برگرد افکارم پریشان است برگرد
خوابم پر از کابوس و هذیان است برگرد
من بی تو روزم شام تاریک است، هرچند
شب های تو بی من چراغان است، برگرد
دل خوش به تو بودم ولی حالا که رفتی
مرغ دلم سر در گریبان است، برگرد
گفتم نرو انگار نشنیدی و...
دلم که میگیره ازاین زمونه
غم میکنه تو دلم آشیونه
چاره ای جز صبر وقرار ندارم
زندونی ام راه فرار ندارم
هی به خودم وعده میدم دوباره
میگم زمستون که بره بهاره
خزون با اون رنگ و لعاب نابش
با برگهای قشنگ و آب و تابش...
تموم میشه پامیکشه از...
تویی مجنون منم لیلا
چه لیلای زمین گیری
نداره در دل سنگت
نوای عشق تاثیری
نمیفهم دل من رو
چرا بردی وپس دادی
فدایی تو بودم من
چی شد که رو لج افتادی
دلم میخواست بشی سایم
همیشه روسرم باشی
نشی یک لحظه دورازمن
همش دور وبرم باشی
کمک کن...
روزگاری شاعری میکردم و آواز عشق سر میدادم در دفتر کوچه ای که قدومت موسیقی ای بود ، روی شعر سُرائیدِه و آواز درحال خواندنم.
ولی طوفان تقدیر تمام نُت های این موسیقی دلنشین را ؛ نُت به نُتِ دوست داشتن را باخود بُرد جز نُت حَسرت ...