جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
هیچوقت نمی خواستم بچه دار بشمهیچوقت غریزه ی مادری رو نداشتمو وقتایی که یکی از دوستام میخواست عکس بچه شو نشونم بدهبحثو عوض میکردماز حرفای مادرانه متنفر بودماز سایت های مادرانه،مسئولیت های مادرانه...و هر وقت به این فکر می کردم که جای بخیه روی شکمم می مونهاز استرس عرق می کردمتا وقتی دخترم آلیسیا به دنیا اومدذهنیتم ۱۸۰ درجه فرق کردفقط می خواستم با اون باشم،نگاش کنم و با بوس خفه ش کنم!و تمام شب اونو بغلم بگیرمدر ثانیه ای ،د...
گر به دنبالِ محبّت های نابی تو، بدان:مهرِ مادر؛ یا پدر، خود، پرتوی مهرِ خداست!ارزشِ دُردانه ی ناب و، سترگِ مهر را،قدر می داند دلی که: در رگش، خوبی، رهاست!شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل....
قبله م را گم کرده اممادرانه دعایم کناوایل اقامه ت به یادم باشکه سلام آخر دیر استفراموشم کنیبه قنوت نرسیده شک نکن کار من تمام است!؟✍️ رضا کهنسال آستانی...
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفتهم از غمِ این زمانه مادر میگفتدر کودکی ام برای خوابی شیرینلالا ئیِ عاشقانه مادر میگفت...
《 عشق مادر》وصالش صحن دل را بیقرار استدلش مملوه از مهر و قرار استکلامی را به شرح و وصف او نیستچون او لطف و کمالی از هزار استحریمش نام گل را پایدار است چو با آیینه ها همواره یار استسخن را آب و رنگ و مهراونیستدلش با عشق و نقش او قرار استبه عشق نام مادر شعر گویمکه در شورش نفس های بهار استچو نامش را به دیوانها نویسمکه دور از خستگی درهرغبار است داود شمسی...
تغییرات بدن ،رنج و زحمت بار حمل،، درد ومشقت وضع حمل و ....؟حال به محضی که چشم هایشان را باز کنند اول می پرسند فرزندم کو؟ حالش چطور است؟این موجودات عاشق از خود گذشته که به دیدن حال خوب نوزاد قانع اند . یک عمر مراقبند و بیدار و همراه و پس از آن اگر بچه ها کم سر بزنند ، اگر دور باشند و ...دلتنگی شان را در آغوش می گیرند و باز هم می گویند همین که حال فرزندم خوب باشد برایم کافیست❤اگر مرجع تقلید بودم فتوایم این بود :بوسه ی هر روزه بر ...
عشق ناب خالص چیست ؟!!عشق ناب را در نگاه نگران مادری دیدم که فرزندش بیمار بود و او از خدا میخواست کاش بجای فرزندش بیمار میشد و این خالص ترین و ناب ترین عشق است مقدس ترین عشق نایاب ترین عشق بی ریاترین عشق آخ که چه عشقی دارد مادر به فرزند تمامی ندارد.......🌱🌱دلارام امینی🌱🌱...
مادربین خوبان همیشه تک مادریار و غمخوار و بی کلک مادر خانه از عطر بودنش روشنگل خوشبوی مشترک مادر سوی گهواره می رود تا کهبه تکان آورد فلک مادر مثل تندیسی از وفاداریعاشقی را زند محک مادر زندگی شاهد ترانه اوستصد گل و باغ و شاپرک مادر تا که اشکی زداید از چشممکاش می زند مرا کتک مادر قد کشیدم که شادمان گردیای فدای تو!...دخترک! مادر♡♡♡✍علی معصومی...
مادر بزرگم یه دعای خیری داره کههمیشه میگه امید وارم پیش روت بیاد پسرم یه روز ازش پرسیدم مادر این چه دعایی که می کنی؟گفت :پسرم خدا به دلت نگاه کنه پیش روت بیاره ....:-)...
مادر بزرگم یه دعای خیری داره کههمیشه میگه امید وارم پیش روت بیاد پسرم یه روز ازش پرسیدم مادر چه دعایی که می کنی؟ پیش روت بیاد یعنی چی ؟ گفت :پسرم هر چی تو قلبت آرزو شو داری پیش روت بیاد ...به همچین دعای قشنگی رو براتون آرزو دارم :-)...
مادر تجلی لبخند خداست ؛همانقدر ناب ، همانقدر مهربان...آریا ابراهیمی...
قلب تو جزیره ای ناشناخته است و من هر روز در پی کشف آنم برای من مقدسی مثل پرچم وطنمبرای تو باید جنگید برای تو باید جان داد کوثرمرادی فر❤...
مادر شدم عشق پاک را فهمیدم من عاشق سینه چاک را فهمیدم وقتی به زبان کودکی مادر گفتمن فرقِ بهشت و خاک را فهمیدم...
خواستم پهن کنم بستری از گل مادرزیرِ پای تو که خود بهتری از گل مادرعاشقِ سایه ی افتاده به خاکت هستمسایبان است که می گستری از گل مادرمی نویسم غزل از جنسِ نگاهت هرروزمی کنم پیشکشت دفتری از گل مادراینقَدر با ادبیات کلنجار مروصرف کردم شده ای مصدری از گل مادرمثلِ پروانه به گِردِ تو فقط می چرخمتو که داری به سرت مَعجری از گل مادرتا بهاران به سرت تاج طلا بگذارددور تو حلقه زده لشکری از گل مادرچقَدَر چادرِ گلدار به تو می ...
بوی بهشت می دهد ،دامن پاک مادرم جمله به جمله عشق شد، از نوک پا تا به سرم بوی خدایْ می دهد با تو حوالیِ دلم خدا همیشه با من است به خاطر تو مادرم سجده پس از خدای من، حج من و نیاز من به کعبه احتیاج نیست تو قبله ای و باورم به اعتبار بودنت ،خانه همیشه سرپناست شاه غم و غصّه ی من ،ای شاه بیت دفترم گل های رو پیراهنت، شکوفه می دهند هنوز ای بانیِ فردوس من ، ای رود باقی کوثرم...
اگر روزی پسردار شومبرایش در کنار ماشین ها و تفنگ های مختلفشعروسک های کوچک و بزرگ هم میخرمو بچه داری هم به او آموزش میدهم.اگر قرار بر خرید لباس باشدرنگ صورتی و بنفش را هم در لیست انتخاب هایش قرار میدهم.برایش لاک میزنمو از عبارت "چون پسری" برای قانع کردنش استفاده نمیکنم.آشپزی و خانه داری را به او یاد میدهمو دائم این جمله را به او گوشزد میکنم که "انسانیت جنسیت نمیشناسد."ارزش و احترام قائل شدن برای هر انسانی را...
روزی اگر دختری داشته باشم ،اجازه می دهم موهایش را بلند کُنَد و بریزدشان روی شانه هایش...آنقدر در بغل می گیرمش،و نوازش می کنم دستها و پاهایش را،که دلش هرگز هوای آغوشِ هیچ غریبه ای را نداشته باشد ...شانه ای از بلور می خرم برایش،و تار به تارِ گیسوانش را می بافم،تا دلش نگیرد از بی محلّیِ آدمهای یخ زده ...یک روز صدایش می زنم رها ،تا بداند دلش فقط باید برای خودش باشد...برای خودش شور بزند...روزِ دیگر نسترن و نرگس ،تا بداند با یک ...
قلمم پیوسته به ساز احساسم رقصید و نوشت.هر دم که خواستم پا در رکابم شد. پا به پایِ دلم آمد و کو به کو قاصد سِرِ حُقّه اش شد.ولی نمی دانم در لامذهبِ دهلیز دوست داشتنت چه خبر می شود که هیچ وقت آنگونه که می خواهم به کام دلم نمی رقصد و نمی نویسد.وقت ها معطلم می کند. فکرم را به سخره می گیرد. تمام واژگان را در جست و جوی یک پاره استعاره ی در خور وجودت تفیتیش می کند؛ اما هیچ چیز نمی یابد.اصلا نظر قلمم را بخواهی، هیچ چیز در دنیا نیست که بتواند کثر...
ای که پاییز شدی تا که بهارت باشم باغ بی برگ شدی تا برو بارت باشم ای صدایت نفس خش خش گلبرگ خزان تا که دلتنگ شدی ، صبر و قرارت باشم دلم آغوش تو میخواهد و دستان تو را من که با هر نفسم ، عاشق زارت باشم پادشاه دل من ، آیت پر مهر خدا چه خوش است اینکه همه عمرکنارت باشم به فدای غم چشمان تو میگردم و باز در هجوم شب غم ، امن و حصارت باشم توگل تازه ی این باغ بمان ...
در عالم کودکی به مادرم قول دادمکه تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.مادرم مرا بوسید.و گفت : نمی توانی عزیزم !گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .مادرم گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم .معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم ...
شاید...شاید به دنیا آمدی تا به دنیایت، بیایم!...
چقدر داره زود میگذره.فقط سه ماه دیگه مونده که از دنیای من پا بذاری توی دنیای خودتدوست دارم زمان کُند بشهآخه من این روزها رو دوست دارم که، تمامِ دنیای تواماینکه فقط من حست میکنماینکه فقط دستت به من میرسهوقتی فقط واسه من دلبری میکنی و دست و پا میزنیوقتی دل من غنج میره از شیطنت هات که فقط من میفهممشمن این روزها خاک توام ،غذای توام، هوای توامزمان، یواش تر بگذرمن با این روزها، عمر دوباره میگیرم......
خواستم یک تنه مقابل همه دنیا بایستم.همین بود که تمام قلبم را برداشتم و رفتم به جبهه زندگی...جنگ نابرابری بود...من تنها در یک طرف بودم و ارتش زندگی با تمام یال و کپالش در مقابلم.قدرتش کم نبود.از همان \بِ\ بسم الله،\مسلسل مشکل\ رو کرد.دلم لرزید اما کم نیاردم.دست کردم در چنته دلم،هیچ چیز جز \مهر مادر\ نیافتم.با ترید برداشتمش و کردمش سلاح در مقابل مشکلات زندگی.دور از انتظار بود اما از پسشان بر آمدم.فکر کردم تمام شده اما دریغا که در آتش ...
عشق را زمانی فهمیدمکه نوزادی را به دنیا آوردمعشق را زمانی دیدمکه گریه اش را ...با آغوش مادرانه ام آرامش کردم ...عشق را زمانی فهمیدمکه کودکم را ...در حال بزرگ تر شدن دیدممادر بودن حجم زیادی از عشق رادر قلب جای دادن می خواهدرعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)...
میانِ تمامِ مادرانه هایتیک دنیا عشق موج میزندبخند که دیدنِ طرحِ لبخندتبه این زندگی جان میدهد ......
مرا به کعبه چه حاجت! طواف می کنم “مادری” را که برای لمس دستانش هم وضو باید گرفت …...
امروز یک بهانه است که مرور کنمتمام لحظه لحظه ی عشقی را کهبی منت به روی زندگیم پاشیدی !امروز یک بهانه است کهخاطرات شیرینی را که برایم در کنارت رقم خورد راروی طَبَقِ احساسم بگذارم و از تماشایشقند در دلم آب شود !گاهی در خلوتم نگرانی هایم را که مرور می کنمیک لبخند...فقط یک لبخند تو...تمام آنها را می شوید و وجودم را سرشار ازعشق و امید می کند !.مادرم و تمام مادرانی که می دانمحتی لحظه ای...ثانیه ای...نمی گذارید در کنارتانآب د...
مادرم فرشته است...ولی هیچوقت ندیدم پرواز کند...زیرا به پایش...من را بسته بود..خواهر و برادرم را...پدرم را...و همه ی زندگیمان را...معذرت میخواهم نیوتون..! راز جاذبه، مادر من است!معذرت میخواهم ادیسون! چرا که مادرم اولین چراغ زندگی من است!معذرت میخواهم انیشتین! فرمولهای تو از توضیح مادر من عاجزند!رومئو!همه راه ها به عشق “مادر” من ختم میشود …!مادر من ،عشق من است…میترسم برای ماندن در کنارم از بهش...
مادر ها مظلوم ترین جنس آفریده ی خدا هستند!دلواپس که میشوند، حاضرند زمین و زمان را به هم بدوزند تا مبادا خاری در پایتان برودهوای چشم هایشان، ناخودآگاه گره میخورد به حالِ دل شماموهایشان، تنها پریشانی دنیاست که به آدم، امید زندگی میدهدعادت ندارند موهایشان را ببافند اما با این حال موج موهایشان دلربا تر از امواج دریاست!مادرها، ساده اند، لطیف اندبی صدا میشکنندآرام غصه میخورندآرام اشک میریزندآرام پیر میشوند ...جوانیشان را به پایتان م...
مادر لبخند خدا بود ، پرید......
و شبی است بی ماه خانه ای بی مادر .....
انسان تا زمانیکه مادرش را دارد خوشبخت است .....
زمونی دیدمش که سوی چشماش رفته بودو دیگه منو نمی دید.مادرم رو میگم که جوونیش رو پای من گذاشت ولی دل من لیاقت عشق بیکرانش رو نداشت.خدا خدا میکنم پسرم مث من نشه....
مادرها مظلوم ترینجنس آفریده ی خدا هستند!دلواپس که میشوند، حاضرند زمین و زمان رابه هم بدوزند تا مبادا خاری در پایتان برودهوای چشم هایشان، ناخودآگاه گره میخوردبه حالِ دل شماموهایشان، تنها پریشانی دنیاست که به آدم،امید زندگی میدهدعادت ندارند موهایشان را ببافند اما با این حالموج موهایشان دلرباتر از امواج دریاست!مادرها، ساده اند، لطیف اندبی صدا میشکنند،آرام غصه میخورند،آرام اشک میریزند،آرام پیر میشوند...جوانیشان را به پای...
چهل سالپنجاه سالشصت سال دیگروقتی دست و صورت مان پر از چین و چروک هفتاد سالگی ست،وقتی موهایمان همرنگ دندان های یکی درمیانمان شده،وقتی شیشه های عینکِ ته استکانی ام را با چینِ دامنت تمیز می کنی،وقتی کنار تختم ایستاده ای و با لبخند، اشک های ریزِ از چشمت چکیده را پاک می کنیلرزش دستانت را ، دلواپسی های همسرانه و مادرانه و مادربزرگانه ات را در آغوشم می گیرم و روی همان جای کمرت که درد می کند دست می کشمو دوباره یادآور می شوم؛همین که هستی...
کاش ادکلن هم بوی مادر داشتیمصبح وشب همدم چومادر داشتیمکاش همیشه لای و لای عاشقیهمچو طفلی اززبان ومهر مادر داشتیمکاش در دنیا نبودی غصه و دردوفراقهم پدرهم مادروخواهر برادر داشتیمهرگلی یک بوی خوش دارد ولیکاش میشد یک گلی هم بوی مادر داشتیم کاش میشد ادکلن هم بوی مادر داشتیم...
گزاف نیست گر بگویم ، ارحم الراحمین است مادر......
پسرم !همیشه گفته ام رفتارت را بسنجدر سخن گفتن تامل کندرست را بخوانهمنشین بد ممنوع!سرعت نداشته باش....من به تو گفته ام حساب دخل و خرجت باخودتگفته ام شبها فلان ساعت..... خانه...!!!.توچه زود بزرگ شدی جان مادرمن هنوز نگفته ام نشان مرد بودنقامت بلند و صدای ستبر نیستنگفته ام نگاهت را رها نکنچشمانت سیر باشد و دلت سیرترنگفته ام مراقب باش نه دل بشکنینه دلت بشکند...عمر من !کوتاهی کردممن هنوز نگفته ام در عشق چشمانت را باز...
مادرم تو بهشت منی عطر تنت در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود! تو فرشته خدایی که لالایی های مادرانه ات، بی همتا ترین آواز یک فرشته استباور کن تو همان هفت آسمان بهشت بر روی زمینی!...
به مادر ایمان آوردم ، پیامبری ست کتابش مهربانی...آریا ابراهیمی...
هر روزهزار دختر را بغل می کنمبه هوایی کهیکی از آن هاتو باشی...
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم...