متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
باز به خیابان این شهر نم باران زده است
چتر و باران هست و من همراه را گم کرده ام
ارس ارامی
باز به خیابان این شهر نم باران زده است
چتر و باران هست و من همراه را گم کرده ام
ارس آرامی
تو،،،
-- نم نمای بارانی
( ای همیشه زلال!)
و من ،
-- تشنه،
--ملتهب!
...
سرریزِ من باش
با ادامه ای جاودانه
از هبوطی مبارک !
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
گاهے برای خوب شدن حالت
نباید سمت آدم ها بروے...💫🍓
گزینہ های امن تر و مطمئن تری، نیز هست:
باران
هوا
موسیقے
قهوه
☕
ببار باران...،
باران هم
با باریدن بر این نیمکت خالی نبودنت را فریاد می زند
و با ضربه به گونه هایم رفتنت را...
من ماندم و یک خیابان خیس
و چتری که دیگر باز نمی شود!
شاعر: ارس آرامی
وقتی آمده بودم
که تو رفته بودی؛
و کوچه باران خورده
آخرین قدم هایت را
برایم ترجمه میکند
من آمده بودم
وقتی که تو
رفته بودی...
شقایق باباعلی
و کسی در انتظار باران
پژمرد ...
باران که بارید فهمیدم,
میتوان چه آسان اشک ریخت,
و کسی را ندید
و تنها مات و مبهوت بی تمرکز از هر قدم زدن
به صدای باران گوش داد
و آهسته دسته ی چتر را ,
از تنهایی بویید.
بهاری سبزتر از تو نیست،ای تلنگر باران و شکوفه؛آنسوی مرزهای بودن و نبودنها درکشاکش های لاینتهای اُفق تو دلیل تلاطم های ناآرامم بوده ای .میدانی چه وقت هوای بارانی میگیرد چشمان تَرم آنجا که تو لبخند میزنی وآغوش من بوی شرجی تو میگیرد وبعد تهی میشوم از داشتن ها.ای سنبل...