متن دلنوشته عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته عاشقانه
دوست دارم تو را ..به سان
تاریکی ای که ماه را
گلی که آب را
کودکی که دریا را
نوزادی که مادرش را
دوست میدارد
تو را دوست دارم عمیق ، بی انتها و با تمام وجود ..
تو را دوست دارم ..از آن دوست داشتن هایی که باید باشد...
گاهی دلیل لحظه لحظه بی خوابیت می شود؛همان کسی که رویای شیرین تمام خواب هایت بود؛)
آغوشش برایم مسکنی بود که حتی شده برای چندین لحظه تمام درد هایم را التیام بخشید زمان را برایم متوقف کردو مرا از دنیای حال به دنیایی شبیه جهانی موازی سوق داد و معلق از هر حس و حالی کرد؛
اما تنها آغوشش نبود، آرامش وصف ناپذیری بود که مانع...
لعنتی بی تکرار من!
در مرور تمامِ زندگی ام تو تنها چیزی بودی که بر تمام وجودم،بود ونبودم،هست و نیستم حکم رانی کرده ی و در تلألو خاطراتم جا خوش کرده بودی!
تو برای من همان حسِ مطلقی میان تمام نا به هنجاری های روز و شبم!
همان روزنه ی...
خواستم بهت بگم من اونقدر تورو دوست دارم؛
که حاضرم تو همیشه خوشحال تر از من باشی...
من انقدر تو رو دوست دارم؛
که میخوام همیشه بیشتر از من بخندی...
من اونقدر تو رو دوست دارم؛
که میخوام همیشه واسه تو همه چی راحت باشه حتی اگه من سختی بکشم......
دریای نگاهت، زیباترین نقاشی بهشتی دنیای تیر و تار زندگی ام است
هیچگاه این دو گوی شیشه ایت را از قلب عاشق من پنهان مکن
که به راستی خاموشی ابدی من فرا میرسد
شبی دلگیر است
و من در ازدحام سکوت اتاقم
با واژه های غریب
دست و پنجه نرم میکنم
می خواهم بنویسم
اما دردی مزمن
حواس شعرم را پرت می کند
دلم می خواهد از تو بنویسم
از بودنت در میان تمام لحظه
هایم
بنویسم ، دلم تو را می...
شکوفه هایِ عشق را بی شک می توان از نگاهِ پُربارِ تو دید،بودنت کافیست
حتی اگر کنارم در سکوت بنشینی
و من غرق در نگاهِ زیبایت شوم
بس نگاهت زیباست!
تو چه میدانی من سال هاست در جستجویِ چنین نگاهی بوده ام؟
هرگز چشم هایت را به رویم نبند!
شیشه...
محبوب من!
موزیک دلنشین خندهایت زندگی می بخشد من عاشق را،
بوی خوش عطر تنت مست می کند من دیوانه را،
آغوش گرمت آرامش می دهد من مجنون را،
بوسه هایت حس ناب را روانه می کند در وجود من شیدا،
چشمان رنگ شبت در خود غوطه ور می کند...
یه چیزی هم هست به نام حضرت عشق، حضرت که حکم فرما شود دل آرام شود از وجودش، آخر جانان است مگر می شود او باشد و من چیزی غیر از او بخواهم. ✨
دیربازیست که با خیالت درحیاتم،
چه شعر های که از چشم هایت نگفته ایم جانان من!
بازگشتن تو مثل بارش برف در کویراست
همانقدر نا ممکن،اما چه بگویم؟
چه بگویم از عشق سرکوب شده در سینه ام
معشوقه تمام نوشته هایم؛ خبرت هست که هرشب در خیالم گیسوانت را می...
قلبم از آن تو
روحم از آن تو
ذهنم در یاد تو
این است عاشقی،
بغضم از فراقت
حرفم در نگاهت
جانم در صدایت
راهم در صفایت
و وجودم از برایت..
این است عاشقی..
زندگی میکنم از برای تو
عاشقی میکنم در هوای تو
گم میشوم در آغوشت
دستی کِشَم...
محبوب من
غم هایت در اتاق بغلیِ غم های قلبم خانه دارد
هر وقت آزرده شوی
سر وصدایشان غم های مرا بیدار می کند
و همه با هم به سوگِ رنجِ شما می نشینیم...
میشود دوباره مانند زمان های قدیم مرا در آغوش بگیری و ببوسی؟!
موهایم را شانه بزنی و ببافی؟!
آن زمان که موهایم را لمس میکردی
غرق در عشق و شادی وصف نشدنیی میشدم
که هنوز هم نمیتوانم آن لحظات را از یاد ببرم
میشود دوباره عشقمان را تازه کنیم؟
دلم...
چشمانت قاتل یک شهر است
که همه جا را ویران کرده
و من آن شهر ویرانم
که هر لحظه فرو می ریزم
و از نو ساخته میشوم
باز ویران میشوم
این قصه چشمان تو
و زندگی من است
احسان اکبری
عزیزحسینی