شعر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر
هوای تو بوی سیب دارد،
میوزد با نسیمِ خاطرهها،
و من در همین جمعههای بیقرار،
تا همیشه در انتظار تو میمانم.
هر بهاران را نبین کز عشق خود می نغنوی
چون بهاران میرسد پایان، زمستان میشود.
آدمی کز درد دوری میدهد فریاد و زار
چون فغان پایان رساند، یار مستان میشود.
بیتو،
من برکهای سردم
که سکوت بر سطحش
برگهای زرد را نقاشی کرده است.
چشمان من اسرار و نگاهت پی انکار
بین منو تو فرسنگ فرسنگ دیوار
دل دل نکنم مطلب دل ندارد انکار
اشعار تو خواندم و شدم عاشق بیمار
چند نکته از حضرت حافظ
جناب حافظ ، شاعر تناقضها نیست ، ایشان خود تناقض هستند.
از منظر ایشان ، شراب و شریعت ، عشق و عقل ، زهد و زخم ، نه تنها در مقابل هم نیستند ، بلکه در همزیستی یکدیگر هستند.
ایشان از تضاد ، گریزی ندارد...
«خاکستر زندگی»
نارنج،
همراه کودکی من،
شاهد درد و رنج،
اشک و لبخند من،
احوالت چگونه است امروز؟
آیا مرا یادت هست هنوز؟
درد و رنجم را چه؟
اندک لبخندم را چه؟
هنوز هم
به حیاط
رنگ حیات میبخشی؟
هنوز هم، هر بامداد،
با نوازش آفتاب،
به گیلاس کنارت درود...
من از شور عشق تو ترانه خواهم خواند
از شیرینی لبخندت عاشقانه خواهم خواند
غزل غزل تو را بخوانم و عاشقی کنم
خوشا روزی که به اسم کم تو را خواهم خواند
من از میان تمام شعرهایم
تو را برگزیدم
مثنوی قصیده رباعی جای خود
عشق تو
غزل بازی میخواهد...
من از چشمه ی چشمان تو مستم
و مثلی تُنگی که برای ماهی تَنگ است
این شعر هم برای توصیف زیباییت تنگ است
دلم یک آسمان غزل میخواهد...
تمام واژه ها و کلمات
تمام شعرهای جهان
برای من در یک غزل
زیبا و کوتاه خلاصه میشد
چشم هایت ...!
لباسی نو بر تنِ انتظار پوشیدهام،
قرار بود بیایی...
نیامدی،
اما هنوز زیبا ماندهام.
ای کاش کــه همـــــراه ِصبـا می بودی
خورشــید وَش و مــاه صبـا می بودی
از فاصــــله ها فاصــــله ها دلگیــــرم
ای کاش تو دلخـــــواه صبـا می بودی
چشمهایت از هر شعری شاعرترند
با یک نگاهت...
دنیا از عشق سرشار میشود.
بیش از آنکه شاعری کنم
چشمانت شعرم را سروده اند
آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست
“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست
پشت سر پروانه دریا هم بریزی
پروانه برگشتی ندارد تا سحر نیست
پروانه را دیدم که خاکستر نشین شد
پروانه یادم داده عاشق فکر...
آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست
“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست
پشت سر پروانه دریا هم بریزی
پروانه برگشتی ندارد تا سحر نیست
پروانه را دیدم که خاکستر نشین شد
پروانه یادم داده عاشق فکر...
آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست
“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست
پشت سر پروانه دریا هم بریزی
پروانه برگشتی ندارد تا سحر نیست
پروانه را دیدم که خاکستر نشین شد
پروانه یادم داده عاشق فکر...
بیمحابا در عمق نگاهت غرق شدم
بدون هیچ تلاشی
شاید آنجا
موعود لحظههای من است
نه نامی خواستم
نه نشانی
تنها سکوتی مرا برد
تا آستان لبخندت،
که در آن
زمان از تن میافتد
من بودم
و تپش روشن دستهایی
که نمیدانستم
از کجای جهان آمدهاند
تا من را
باور...
چه کنــم بی تــو من از این همه تکراری ها
رفـــتی و رفـــتنِ تـــــو بـاعــثِ غمباری ها
زخـــــمِ کاری بـه دلــــــم آمـده از دوریِ تو
در خـــمِ کوچـه مـــن و دل پـیِ ناچاری ها
منــم آن شاخه ی مجــنونِ شـکسته در باد
که شـــده بـعـدِ تــــــو آمـــاجِ دل آزاری ها...
میان زبانه ها
خلوت نشین گوشه ویرانه تو ام
دور از دیار کوچه و کاشانه تو ام
مانند قاصدکی که میان زبانه ها
آتش به جان شعله و پروانه تو ام
با موج کوب ساحل دریای بیدلی
در جستجوی گوهر دردانه تو ام
ای مانده در تکلف اسرار عاشقی
از...
آن لحظه که از نیاز انسان
دارد نه کم از هوای حیوان
یک دانه گندم طلایی
از تشت طلا گران بها تر
در حادثه های ناگهانی
سالم ز مریض مبتلا تر
آسوده مباش که بی نیازی
یک آن دگر پر از نیازی
آن جا که تو فرعون زمانی
در تیر...
در سکوت سرد ناقوس از تب افسانهها
میچکد بر شانهام طوس از تب افسانهها
چشم وا کردم به شب، دیدم خودم را بیصدا
غرق در آیینهی طوس از تب افسانهها
شاخههایم پر شکست و برگها در باد رفت
ریشهام اما شد افسوس از تب افسانهها
نالهام در نی شکسته، نغمهاش...
هر زخم کهنه را، باد بیصدا میبرد
خواهی نخواهی جوانیات را، پیریات میبرد!
باران دیگر به زمین سر نمیزند
خورشید نمیتابد
بادها رفتهاند
بهار هم در خوابیست ابدی
درختان، استخوانهایی ایستادهاند
بیپوست، بیبرگ
و پرندگان،
پیکرهای فراموششدهی آوازهای بیصدا
زمین،
نه دلِ شخم خورده دارد
نه رؤیای جوانهای در سر
آب،
از خودش گریخته
و آینهها
چهرهی هیچکس را باز نمیتابانند
در این...