متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
نکند عاقبتِ قصه ی ما بد باشد!
سر راه من و دستان تو یک سد باشد
نکند اِنَّ مَعَ الْعُسرِ نباشد یُسْرا
نکند جای خوشی، غصه ی بی حد باشد
نکند بوسه ی ما سوژه ی مردم باشد
نکند شانس در این عشق نخواهد باشد
نکند راست بگوید پدرت، در...
آه،
اگر دلتنگی ها
به آسمان برسند،
آنجا که ستاره ها
از تب عشق من
آتش می گیرند ...
...فیروزه سمیعی
پاییز
برگ ها را به رقص درمی آورد
و باد،
ترانه ای از هزاران صدای خاموش
در کوچه های خالی می سراید.
من،
در میان این همه خش خش
به دنبال تو می گردم؛
چون پرنده ای
که دلش را در صدای آوازی گم کرده.
عشق،
پرنده ای است
که...
این پاییز،چقدر پاییز است
دلم گرفته ..
نیستی و هستم هنوز
بی جان و بی رمق ..
خسته از روزهایِ تکراری
فرسوده ام در شب هایِ بی روزن
سیاهیِ مطلق ..
انصاف نیست
اینگونه که نیستی
پاییز هم
دق می کند چه برسد به من !
دلم برایت پَر می...
- ماه گرفتگی روی بدن نشونه چیه؟
+ یعنی جای تاوانیه که برای پاک شدن روح میدی
- به گمانم او خود یک فرشته بود یا مرا این گونه می دید.
درجمهوری کلمات
واژه ها فراری اند
جغرافیای نگاهت را ببند
عشق نشانه گرفته انقلاب چشمانت را
نسرین حسینی
When I see your charming Zulfan, my heart melts...
It breaks my heart when I see that sad smile of yours...
My heart trembles when I see your height...
I think this is the miracle of your gray eyes;
I named it love...
وقتی زلفان دلربایت را میبینم دلم هری...
در نزدیکی پاییز، جانم به وجد آمده
برگ ها رقصان، در باد، دل را عیان کرده
هر برگ زرد، آیینه ای از جان پنهان من
در این فصل زیبا، عشق در دلم خانه کرده
هر دو تنها
هر دو عاشق
بارها و بارها
از کنار هم گذشتیم
بی آنکه چیزی بگوییم
مثل دو عقربه ی خجالتی
«آرمان پرناک»
برای نفس کشیدن
به اکسیژن نیاز دارم
اما برای دوام آوردن
تمامِ احتیاجم
تویی ❤️
✍️اسماعیل دلبری
من با دلتنگی هایم میانه یِ خوبی ندارم
سلاحِ نبودنت را زمین بگذار
عجالتاً ؛
صَلاح همیشه در این است که بمانی
که دوستت داشته باشم
که دوستم داشته باشی
عشق ؛ اتفاق شگفت انگیزی است
ما این همه راه آمده ایم که با هم
جهانِ دیگری را بسازیم
✍️اسماعیل...
وقتی خیلی کوچیک بودیم
همیشه ادای آدم بزرگ ها رو در می آوردیم
یکم بزرگ تر شدیم، آرزوی بزرگ تر شدن می کردیم
الان که بزرگ شدیم، خیلی دلمون می خواد خواب بچگی هامون رو ببینیم
چون اون روزها پر از شادی و بی خیالی بود،
یادآوری اون لحظات می...
طاقت فرساست و جان آدمی را به لب می رساند…
عشقی که اعتراف آن دشوار باشد
عاشقی پنهانی دنیای خودش را دارد…
زمانی که از دور نگاهش میکردم هربار بیشتر و بیشتر دلم برایش می رفت
هربار بیشتر از گذشته دلم دیدار با او را می طلبید
هردفعه میلم به...
صبح است و دلم پر از هوایِ عشق است
چون بلبلکان پر از نوایِ عشق است
سرشارِ غزل هستم و دل، کوکِ غزل
این کوکِ دل و غزل ، عطایِ عشق است
بادصبا
بویِ گل و یاس و نسترن دارد صبح
لبخندِ قشنگِ یاسمن دارد صبح
مستانه تر از چکاوک ای عشق دلم
هر لحظه فقط با تو سخن دارد صبح
بادصبا
تو همان جان منی
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام
فرسنگ ها هم که دور باشی
هوایت که به سرم بزند
می نشانمت کنار رویا هایم
دست های دلواپسم را
قفل می کنم به بودنت..
تو
همان جان منی
که گاهی می رسی به لبهایم...
دوستت دارم جان...