نازنین همسرم فاصله به اندازه ای نیست که بتواند آتش سوزان قلبم نسبت به تو را خاموش کند دوباره با هم خواهیم بود آن زمان را چشم انتظارم، دوستت دارم خیلی زیاد
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست حالا که دوستان همه جمعند دف بیار چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
خدا کند که بهار رسیدنش برسد شب تولّد چشمان روشنش برسد چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز به این امید که دستم به دامنش برسد هزار دست، پر از خواهش اند و گوش به زنگ که آن انارترین، روز چیدنش برسد چه سالها که در این...