روزهاست در انتظارم
به دعوتت بیایم دوباره کنارت
چشمهایم به تو خیره شوند و
بگویم هر چه ناآرامم کرده است
ندانسنتم در من چه دیدی که
سخن نگفته ناآرامتر از من شدی و
سهم مرا از خود دانسته فراموش کردی
دریای مهربانم
دانسته یا ندانسته ناآرامم و
آنچنان نگاهت میکنم...