متن باد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باد
پنجره را باز کردم
بوی تو داشت می رقصید
حالا
هزارسالی می شود
از باد می پرسم
پس کی به خانه برمی گردیم!
فصل نشانه گذاری شده ی کتابم را در مکانی که آغشته به آرامش است، باز می کنم.
به دنیایِ خیالی رنگارنگ و شاید سیاه سفیدم وارد می شوم!
هر چقدر که پیش می روم عطش و کنجکاوی ام بیشتر می شود.
صفحات را ورق می زنم و سفر می کنم...
همانند برگ های پاییز
رها شو و خود را به باد زمانه بسپر ...
پنجره باد می زاید
دیوار، زندان
در، رفتن
تابستان، پاییز
پاییز، جاده را مچاله می کند
زیرِ سر می گذارد
به خوابِ زمستانی فرو می رود؛
در میانِ قدم هایِ آشفته یِ یک مرد
جاده را بهمن دود می کند
بهار، سقط شد
در و پنجره، دیوار
جاده، دود
وَ...
《 در سه پرده 》
۱ :
پرده
جنگ در جبههء دیوار است
با ادامهء حصرِ پنجَره ها...
۲ :
پرده
پانسمانِ زخمِ عمیقِ دیوار هاست .
۳ :
جنگِ با پرده کارِ باد است
یعنی ؛ که باد آزاد است...
حادیسام درویشی