متن بغض
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغض
خواستم از چشم زیبایت بگویم، بگذریم
از قد و بالای رعنایت بگویم، بگذریم
باد تا آهنگ میزد با نُت موی فرت
شعرِ در خور,وقت اجرایت بگویم، بگذریم
مصرعی در وصف لبخند مونالیزات یا
خلقت عاری از امّایت بگویم، بگذریم
خواستم آرایه های شعری ام زیبا شود
از صدای ردّ پاهایت...
بغض که می کنم
پاییز می شود به یک باره...
اشک هایم شبیه برگ های زرد می ریزند و جهان را سرد می کنند.
درست همان لحظه است که باید لباس گرمت را بپوشی تا از سرمای چشم هایم در امان بمانی...
علیرضا سکاکی
- آلزایمر۲:
آی ی ی ی،،،
گمانم ناوی ام،
سوخته میان پاره آهن های سانچی!
یا که آن دخترِ نو بالغ
--بخت برگشته،،،
برای جوریِ اندک جهازش
می کرد در پلاسکو،
--خیاطی!
شایدم،
یکی از صد و چند تن
--مسافرانِ اوکراین!
افتاده به پای مرگ
از تیر تک تیراندازهای داعش...
{{سوختن تغیری شیماییست که با تولید نور و گرما همراه است}}
نمیدانم آن که کمیا نوشت جفا ندیده یا دیده و دم نزده
اما من دیدم و هر چه کردم نتوانستم دم نزنم.
کمیاگر نمی دانست
شاید نمی توانست
و شاید هم نمی خواست
اما من می دانم و می...