متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
دلم پیـوسته پندارد که می آیی ولی انگار
خیالی بس عبث باشد چنین پندارِ زیبایی
ما با هم نمیرسم
اما
ما به هم میرسیم،
یک روزی و در یک جایی،
خدا کند آن روز با عشق باشد
و
نه بی عشق،
با عشق میتوان دنیایی را ساخت
و
بی عشق میتوان دنیایی را سوخت،
گاهی وقتها یک "حرف" میتواند سرنوشت یک آدم را عوض کند......
همچو عطاران که دل از جمله عالم برده اند
برده ای دانـی تو هم با خود دلم را وای دل؟!
در غربت هر غروب
در انتظار رسیدن شب می مانم
تا شوق فردا
در گلویم بغض شود !
بدان امید
که در سپیده ای روشن
همچون نفس هایم
برایم تکرار شوی
بر من روزگاری رفت و عشقی پا گرفت
عاقبت چرخ فلک این عشق را ازم گرفت
شادمانی بود و من بودم
تو بودی ،عشق بود
عشق و شادی با تو رفت
و غم مرا تنها گرفت
پنجرهای به پرواز
برای کبوتر رفتهات
از دل حیاط
افتاده بود
روی لبهی پنجره
مثل تکهای از خستگیِ جهان...
چشمهایش،
پر از اضطراب بود
و بالش،
تار و لرزان
مثل خوابهای بیپناه.
او را گرفتم
در پناه دستانم
در آغوشی
که از نان و ترانه پر بود
و هر شب...
زمانی که در بهت و حیرانی،
خویشتن خویش را،
واله و حیران؛
سرگشته و سرگردان،
به هر سو میکشانی؛
آرام باش؛ آرام!
یک نفر هست نزدیک به تو؛
تکیه بر او بکن!
در تب سرد جنون؛
لحظههای بیکسی،
در زمانی که کسی،
آشنای تو نیست؛
بهت و حیرانی و غم،
خانهی قلبت را،
هدف میگیرد سخت،
تکیه بر او بکن!
خرداد که میرسد، دلم روشن میشود...
نه فقط به آفتاب، بلکه به تو
به لبخندی که در ثانیهها میپاشی
و به خاطرههایی که با نفسهایت جان میگیرند.
خرداد، با وقاری خردمندانه از راه میرسد؛
خوشهخوشه روشنایی در دامن نسیم،
و خرمنخرمن امید در چمدان روزها.
میتابد در چشمهای خستهام
و...
در حصار تمام دلتنگی ها
تو را با تمام وجود
نفس می کشم
ای کاش به ضربانی که
هر لحظه به عشق تو می تپید
ایمان می آوردی
و دوستت دارم های مرا
بر تنت می کردی
که تنها به آغوش
تو می آید
قربون چشمات که بازشون کردی ،
یه عالمه نور پاشیدی به دنیای من. با طلوع نگاهت، صبحم قشنگتر شد و دلم آرومتر. هر روزی که با صدای قلبت بیدار میشم، حس میکنم خوشبختترین آدم روی زمینم.
صبح بخیر عشق من !
باشی ، دنیا قشنگه ؛
نباشی، حتی خورشیدم بیفروغه...
باور ندارد که جان من است ...
نمیفهمد که هر تپش قلبم به نام اوست، که هر نفسی که میکشم، بوی بودنش را دارد. نمیداند که بیصدا در من ریشه دوانده، بیآنکه بخواهد، شده است تمام من !
تمام روز، در هر لحظه، هر نگاه، هر فکر ...
فکر و...
گاهی عشق شبیه نسیمیست که بیصدا میوزد، بیاجازه وارد میشود، و بی آنکه بفهمی ، تمام وجودت را تسخیر میکند. تو همین نسیمی بودی !
- غسان کنفانی میگه :
«تو اما وارد رگهایم شدی، و همه چیز تمام شد...
و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم.»
و...
کانال تلگرام: bzahakimi@
بس که در من میخروشد مِهرِ تو
حسّ نابی میتپد در بحرِ دل
شعرهایم بوی دلتنگی گرفتند،
گیسوانم در باد ،
و خود شانه به شانه نسیم،
نه دلسرد از زمانه ی پر درد و آه م، ونه آنچنان دلخوش،
در این زمانه سرد و دلگیر که بال پروانه ها را میبندند،
و من محکومم به شکستن شاخه ها ومجبور به شنیدن صدای...
زندگی حسرت وصل است میان من و تو،
باران بهانه است ،بگو ، چتر دلتنگی را کجا باز
کنم که نبارد چشمانم،،
دلتنگ تو هستم عشق جانم،
آنقدر مرا دلبسته خود کردی که از همه کس دورم،
دوستت دارم،
دوست دارم باشی کنارم ، یک لحظه حتی یک ساعت،،،
منو بذاری لای رگهای قلبت…
اونجا که تپشهات شروع میشن، اونجا که هر نفس، ردّی از من تو خودش داره. بذار عشق من مثل خون تو بدنت بچرخه، برسه به چشمات، تا وقتی نگام میکنی، منو ببینی نه دنیا رو.
منو ببری تو عمق ریههات، جایی که نفست بوی منو...
همه جا هستند
دهانهای مخرّب،
کلماتِ انتحاری...
ملالی نیست!
سرت بر شانهام
سرم بر شانهات
ما برجهای دوقلو
آغوشِ هم را میسازیم...
با خـیالِ آمدنت
هر صـبح
در باغِ آرزوهایم
پشتِ پرچینِ گلهای یاس
همراه عاشقانه های هر روزه ام
تو را به انتظار می نشینم
خداحافظ؛ تمام لحظههای حسّ بارانی؛
شکوهِ نغمههای مِهر، در شبهای گریانی!
خداحافظ؛ صفای شورشِ پیوستهی احساس؛
سرودِ عشق، در شور و، شرِ تبهای عریانی!