متن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین
من این ماجرای ثابت شده قانون دنیا رو نمیتونم هیچوقت درک کنم اونم اینکه:
تو ممکنه ماه ها و سالها سعی کنی یکنفر رو بشناسی قسمت به قسمت رفتار و شخصیت اون رو، سعی کنی اون آدم رو اولویت قرار بدی و بیشتر از همه بهش شناخت داشته باشی،ولی یه...
میدونی چرا همیشه میگم دنیا برنده است!؟چون زورش به ما بیشتر از خودمون میرسه.!مثلا میاد و میگرده و میگرده و قلبمونو میسپاره به روح یکنفر و ذره ذره وجودمون رو به وجودش وصل میکنه و یهو تصمیم میگیره سرنوشتی که ازش بیخبریم رو نشونمون بده...! حالا تو زخمی باشی، یه...
این روزها نسبت به یسری از آدم ها، رفتارها،کارها و دغدغه ها،یه حس هایی دارمکه هرچقدربهشون فکر میکنم نمیتونم اسم و عنوانی واسشون پیدا کنم و نه میدونم خوب هستن و نه میدونم بد هستن ولی این حس ها رو جذاب میدونم چون بهم قدرت و شجاعت واسه یسری از...
ما از نبردی تن به تن برگشته ایم، من با تو، بخاطر خودت جنگیدم و تو با من، اما بخاطر دیگری!
از این نبرد تنها چند یادگاری برایمان مانده است؛ برای تو زخم های نقش بسته ای که پیکرت را خراشیده، و برای من ویرانه ای از دلم که تو...
گاهی به نبودنت فکر می کنم...
به شب های طولانی که ممکن است
هرگز طلوع خورشید را نبینم.
گاهی به نبودنت فکر می کنم...
به عطر آغوشی که سهمم نمی شود و من
تیتر می شوم میانِ واژه ها با خطی درشت
شیوا به وقتِ دلتنگی
گاهی به نبودنت فکر...
چه روز تلخ و دلگیری
دلم
چون دختری آواره و تنها
نه امیدی
نه لبخندی
به دوشم کوله ی دردی
و رویم
چون درخت زرد پاییزی
صداقت کو؟
رفاقت کو؟
غم انگیزاست این دنیا
که دیگر نیست
یاری صادق و شیدا
بگو پاسخ مرا!
مجنون نمایِ بی نشان
در این...
امشب دوباره
می زند شانه
دلم با بی قراری
زلف غم را
گویی که جز غم
نیست مرا همراه و هم خانه
در قامت صبرم
نمی گنجد نبودت
حتی ندارد آسمان یک تک ستاره
نیلوفر تنها منم
که در دل تاریک یک مرداب
امشب
نگاهش خیس بارانی است
بادصبا
میان تاریکای یک کوچه ،
ماه می گرید،
بر جنازه ی دراز کشیده ی دخترکی!
شعر: روژ حلبچه ای
ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی
آه ای مرگ، کجایی؟!
زنی، قطره قطره
جانش می چکد!
شعر: روژ حلبچه ای
ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی
خرسند ببینمت به هم میریرم
غمگین ببینمت به هم میریزم
ای آنکه نبینمت دلم میگیرد
هر چند ببینمت به هم میریزم
این علی، علی سابق نیست
خوشیم که برنمی گرده
حق داره آخه با این دستاش
زهرای شو خودش کفن کرده
با یه دل شکسته، دستای پینه بسته
علی رفت
بهتر بگیم ما روزی که رفته زهرا
علی رفت
در این حوالی که تمام مدار ها روی تنفر می چرخند، انتظار نداشته باش کسی تو را دوست داشته باشد...!
رفتی و بعد تو، احساس قلبم دود شد
جای خون رگهای من، با غم فقط مسدود شد
شاعر/ فاطمه قاسمی اسکندری (هورزاد)
هم چو اشک از چشم افتادم کسی باور نکرد
در میان دردها زادم کسی باور نکرد
سید عرفان جوکار جمالی
احوال دلم میبارد بی تو..
از غم نبودنت دریاااها باریده ام…
المیراپناهی-درین کبود
نویسنده