متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
خاطراتت شد بغض...
بغض هایم شد اشک...
اشک هایم خیس کرد، همه دنیایم را...
مرغ جانم
آتشی خورده به جان و جگر من که نگو
ترسم از دوزخ عقبی شده کم در نظرم
بس که بی تابم از این بی کسی و دلواپسی
روز و شب میکده ام ، در تب و تاب سفرم
کنج میخانه دگر غصه ندارد دل من
ساقی و باقی...
به جای مانده برایم ز تو فقط ردّی
جز لب ناب روی تو...
بوسه زنم بر لب کی..؟
جز تو هیچ حسی به هیچکس ندارد، دل من..
دل چه میدانست که دلتنگی چیست..؟
تا تو را دید و... دگر باره ندید....
عجب بی تو پریشان است حالم...
پریشانتر از ان زلف پریشانت...
آنکس که نگاهش،
پریشان بکند قلب مرا،
مثل تو کیست..؟
به گمانم جان دادن هم کم است...
در پی یک لحظه بوسیدن تو...
هم درده و
هم درمان
چشمان سیاه
تـــــــو...
مقصدم چشمان توست...
گر چه دور،
گر چه دیر...
اما به تو خواهم رسید...
عشق پاکترین نابترین حالت مستی جهان است...
زیبا ترین حادثه ی عمر منی تــــــــو...
ای بی خبر از حال منِ مست کجایی...
من یاد تو هستم تو مرا یاد نداری...
عمــــــــرمان بیهوده بود...
گر بین لبهای من و تو پیوندی نبود...
لبخند بزن که زندگی طولانیست...
یک لحظه ز من جدا نشو که زندگی طوفانیست...
لبخند زدی و مو پریشان کردی...
دیوانه که بودم، دیوانه تر کردی...
درون چشم من جز تــــــو...
مگر کس خانه ای دارد...
گفته اند می آیی؛
سالهاست که انتظارت را،
در باغ دلم کاشته ام؛
منتظر هستم تا:
باغ باورم را،
با قدمهای سبزت،
بارور سازی...
گفته اند می آیی؛
من با لبان احساس،
قداست انتظارت را،
می بوسم...
اسفند... کودک معصومی که دست در دستان بهار دارد
اسفند، آخرین نفسهای زمستان را در آغوش میکشد و دستهای کوچک و سردش را به گرمای بهار میسپارد. ماهی که نه زمستان است، نه بهار... میان این دو ایستاده، معصوم و بیادعا، مثل کودکی که میداند وقت خداحافظی رسیده اما هنوز...
چشمم به راهِ تو، دلم پُر اضطراب است
این فاصله یادآور رنج و عذاب است
لحظه به لحظه میشمارم روزها را
در کشور روحم پس از تو انقلاب است
جانم تویی ای گل ولی از،دست دوری
یک چشم من خون است یک چشمم گلاب است
دور تو میگردم بخواهی یا...