متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
من از رقص جمعی پرستوان،
در کرانههای آسمان،
دانستم:
«عشق»،
همه،
پرواز است!
رمضاט آمـבے בر عیـב یا ربنا بگو
عیـב نوروزم בر رمضاט شـב بهشت یا ربنا بگو
سـ؋ـرـہ ے ا؋ـطار בر عیـב باز شـב و نشستیم בر محـ؋ـل خوباט یا ربنا بگو
عیـב نوروز با رمضاט בست בر בست آمـב یا ربنا بگو
خـבامهماט نوازست و בر خانـہ اش باز است...
مثل غروب پر معنایی
گریه که می کنی
رنگ آسمان کدر می شود..
مثل قاصدک ،
که در گیر باد است
مثل بادباکی که در هوا معلق مانده
یا.....
مثل یک راز که در گوش دیوار است
هجرت از چشمان
تو کوچ می کند
بوی خیس بال هایت
فراتر از بوی نمناک زمین
پس از باران است
گریه که می کنی
تمام مساحت دریا
در اشکهایت شنا می کنند...
مهر را، در باورِ شبهای قلبم، خوانده ام
از دلِ پاکم، دمادم، کینه ها را، رانده ام
با وجودِ آن که جانم، بسته ی بندِ غم است
باز هم، امّید را، با شورِ جانم، خوانده ام
من که از: ماتم پر است امواجِ قلبِ خسته ام
همچنان در: انتظارِ لطفِ...
در جوش و خروش دریای جنون
صدای سرخ عشق
با پژواکی ارغوانی
دریا، دریا
وجود سرگردان مرا
به تلاطم امواج حیرانی
میهمان می سازد...
می نویسم عشق
تو ...
در چشمانم حل میشوی
نیستی و نبودن تو بدجور...
باعث شده دیگران نیایند به چشم...
درد و درمانم یکیست...
آن هم سیه چشمان توست...
عشق از دیدن چشمان تو آغاز گرفت...
امشب که میان چشم من بارانیست...
آیا نم باران زده بر خاطر تو...
دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری نشستم و تنها گریستم
دلتنگی یعنی بغض کنی
در خودت فرو بریزی
شانه ای نباشد سرت را بگذاری
دستی نباشید مرهمی روی زخم هایت بگذارد
خود را در کنج اتاقت حبس میکنی
با حسرت عکس هایش را تماشا میکنی
در تنهایی جان ب جان تسلیم می شوی
خشت خشت وجودت ویران می شود…
ودر...
به باران دل نبند هرگاه ، دلتنگت شود می بارد..
به باران اعتمادی نیست هر شب به یادت نمی بارد
ب دلم نظاره کن هرشب ز دلتنگی خون می بارد
در این هوای هیچکس
نبضم برگ خشکیده ای است
در دستان باد
با سینه ای
پر از نوحه های قدیمی
که تو را صدا می زند
درد و درمانم یکیست ـ..
آن هم سیه چشمان توست...