متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
خبر دادن که ماهیشی
حلالت باشه اقیانوس!
منم هستم! الهی شکر
منم، دریای بیفانوس!
تو این دردو نمیفهمی
که میگیره وجودت رو
چقد هر شب به یاد تو
شنا کردم نبودت رو
تو آغوشت، لباسم بود
ببین حالا تنم سرده
تو «آبی» رو نمیفهمی
تمومِ رنگِ من درده!
شبیهِ سنگِ...
دل گیر تو بود
وگرنه
با پرستو می رفت
خانهای قدیمیام
در کُنجِ خرابآباد
اگر «ای کاش» اجابت شود
اگر بیایی
دیوارهایم پُرعکس
حیاطم آفتابی
حوضم مزین به کاشی و ماهی
گلدانها، شمعدانی
و هندوانهی تلخِ بختِ من
شیرین میشود
احتمالاً
در آن دوران
کسی شبیه تو نبود
که ژول ورن
دور دنیا در هشتادروز را نوشت
وگرنه
مانند من
روزانه
بیاختیار، پروانهوار، چندین بار
دور سرت میگردید...
قلبم
شکارچیِ کارکشتهای است
هر بار نگاهم به تو افتاد
حرفِ عاشقانهای
از عمق وجود
از پا افتاد!!
گمان کردی
از جهانم دوری
بین من و تو
تنها
یک دست فاصله است
کافی است قلم بردارد
و از تو بنویسد...
(فروردین)
موسم فرّخ فروردین است
فرصت نسترن و نسرین است
رستخیزیست دگر، فصل بهار
که مصفا و بهشت آیین است
کِلک نقّاش ازل را بنگر...
گر تو را چشم حقیقت بین است
آفرین بر قلم صنعش باد
پردهای زد که بسی رنگین است
بس درخشان شده هر جا ، بینی...
احساس میکنم
چیزی در سینهام میجوشد
آن چیز دارد میجوشد
آن چیز دارد ...
آن چیز ...
آن...
قلبم! آه!
عشقت،
در من فوران کرد
و تو
سوارِ کشتی، دورادور، به نظارهی منی
یقیناً از نوادگانِ کریستف کلمبی
که این جزیرهی آتشفشانی را کشف کردهای
کشف کردهای اما میترسی
میترسی...
بهار شکوفا شد
در احساسِ سبزی
که تنها تو
بهارانهاش هستی
عاشق میشوم؛
وقتی،
بهار،
اینجا،
می خندد...
عاشق میشوم؛
وقتی،
شمیم گلهای نازدل،
خیال نازکپردازم را،
به باغی از طراوت،
میهمان میسازند...
عاشق میشوم؛
وقتی،
عطر نفسهای بهار،
گل به گل،
دشت احساسم را،
به باوری سبز می نشاند...
بهارم، با تو پرمهر و وفا هست؛
سراسر، شور و دنیای صفا هست؛
درونم، عاطفه، گشته، شکوفا؛
و احساسم، به عشقت، مبتلا هست...
آیا میشود
غریبه شد
با کسی که بوی تنش را حفظی؟!
عاشقت شدم
در یک لحظه.
نه با واژه،
نه با لمس ،
فقط با نگاهت،
وقتی جهان
از قابِ چشمانِ آبی تو عبور میکرد.
و انگار
سفر کردم
بیهیچ گذرنامهای
به دلِ ایتالیا
میانِ سایهروشنِ خیابانهای سنگفرش شده،
میان قهوههای تلخِ صبحگاهی،
میان پنجرههایی که همیشه آفتاب دارند.
چشمانت،
آبی...
بیا که آمدنت.
بهار این دل سرد زمستانیست.
نگران دست هایت هستم
که بعد از،
از دست دادن من ، به که ، دست خواهد داد.
در کنج خیالم ز لبش، بوسه چیدم.
خداوند گناهم را ببخش، توبه توبه.