شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
بطور میانگین بچه ها ۲۰۱ بار، زنها ۶۲ بار، و مردها فقط ۸ بار در روز لبخند می زنن.ما تو وجودمون مجموعه ای از ادمکها و شخصیتهای متفاوتی داریمبیاین با آدمک خنده رو، عاشق و مهربون درونمون بیشتر بیرون بریمدست آدمک عاشق درونمون، همونی که عاشق سعدی و گلستانشه، حافظ و رنداش و دوس داره، سنایی و عارفاش و خیام و مجلس مستاش و، فیض و حلقه ی دیونه هاش، عراقی و محنت سراش و عطار رو فردوسی رو دوس دارهعاشق بابا طاهرو سوته دلاشه رو بگیریم و بریم تو شهرو از ...
راهی مقصددستانش شدموگرنه من کجا سفر کجا جاده کجامست چشمانش شدموگرنه من کجا ساغر کجا باده کجابیقرار وصل شبهایش شدموگرنه من کجا امید آینده کجاقفل در زنجیر احساسش شدموگرنه من کجا وعده پاینده کجا...
تقصیر خود حضرت حق است که مستیم طراحی چشم عسلی،ایده ی او بود!...
زن موسیقی ست...نُت به نُت عشق...سمفونی آرامی کههمه ی تو را می بَرد ...تا مرز بوسه و آغوش...جایی که با هر دوستت دارم...مست می شوی...رها...میان زمین و آسمان ها......
عشق با انگشت های کشیده...پیانو می نواخت...من پابه پای پونه های وحشیمی رقصیدم...باران می آمد...بهار نارنج ها همه مست...هوا هوای تو بود......
با آنکه نان برکت استتو اما برایم ، شراب باش ..بگذار با تو مست شومتا از تو سیر ....
این روزها در سرم نهالی شکوفه داده استکه گرد عشق می پاشدو عطر آرامشش تمامم را در آغوش می کشدمست می شومو خنکای نسیمحریر نازک خیالم را تا دشت ها می بردمیرقصمو به جایی حوالی بهشتمی رسم .آری گویا اردی بهشت است !!!...
نَفَس بکش مرا عطر عاشقانه هایممستت خواهد کرد .! ️️️...
ناگهان ماسک برانداخته ای یعنی چه؟/ مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟...
تو را بی چتر می بینمزیر بارانبا موهای ریخته بر گونهتو را در ساحل می بینمتا مچ در آبمی خرامیو می بری دل راتا افقی سرخ در غروبتو را در باغ انگور می بینممست از شاهانی ی شراب نشدهتو را می بینمکتاب در دستزیر باریکه ی نورو باز می بینمتاینجاو باز آنجابگو چرادر همه حالت زیبایی...
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مستکه نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست...
شب در راه ماه را بوسه باید زد.. پنجره ها باید بست خیال را پر داد تا جنون مست از عطر حضور دست احساس به گیسویی زد️️️...
کاش می دانستی!حافظه ی گل مست استاز عطر پیراهن تو... ️...
خدا کند انگورها برسندو جهان مست شودتلو تلو بخورند خیابانهابه شانه هم بزنند رئیس جمهورهاو گداهاو مرزها نیز مست شوندخدا کند انگورها برسندبرای لحظه ای تفنگ ها یادشان بروددریدن راکاردها یادشان برود بریدن راخدا کند کوه ها به هم برسنددریا چنگ بزند آسمان راخدا کند مستی به اشیا سرایت بکندپنجره ها دیوارها را بشکندخدا کند انگورها برسند ......
کنار من باشحتی اگر بهار نیایدحتی اگر پرنده ای نخواندحتی اگر زمستان طولانیاگر سرما نفس گیرحتی اگر روزگارمان پر از شبپر از تاریکی باز یکی با نفس هایشعشق را صدا می زند.دنیا پر از عطرِ بابونه است محبوبِ من!بیا بودن را اراده کنیمبیا از سرِ انگشتانِ این احساس آویزان شویملبریز و مست تاب بخوریمدنیا پر از عطرِ بابونه است محبوبِ من!بیا شگفتی دوست داشتن رابه سینه هامان بسپاریمبیا ساده باش...
چشم و دلهر دو به رخسار تو آشفته و مست... ️️️...
عشق برای من در چشمان تو زاده شدو من هنوز هممست از لذت آن دمم......
همرنگ سپیده و سپیدار شویدمشتاق سلام و مست دیدار شویدروشن شده چشم آسمان صبح بخیردر میزند آفتاب بیدار شوید...
بیت بیت این غزل ... مست از می گیسوے تو️ناز گیسوے تو را با جان و با دل میخرم ......
من مستم و این مستی من مستی می نیستچون یاد جمال تو کنم، مست شوم من،،، ️️️...
️در کنار دلبرم آرامشے آمد به دلباز آغوشش مرامستو خرابم مے کندچشمهایش چشمہ احساس شد عاشق شدملعل لبهایش مرامست از شرابم مے کند....️️️️...
.مست شده ام در این طلوع زیبا همراه صبح بخیرهایت عالمی را دیوانه می کند وقتی صبح بخیر را از زبانت می ریزی... ️️️...
صبح ما را به هم آمیز با عطر تنت مست ان بوے دل انگیز ترین یاسم ڪن...️️️...
کیست به یاد چشم تو ، مست ؟ منم ، منم ، منم ......
ما مست نمیکنیم ک حالمون خوب بشه مست میکنیم ک یادمون بره حالمون بده...
تو بعد از کشف الکل شاعرانه ترین کشف بشری!من از سرودن تومست می شوم....
تو بیا مست در آغوش من ودل خوش دار ...مستیَ ت با بغلتهر دو گناهش با من . . ....
در سر هوس عشق تو دارم همه روزدر عشق تو مست و بیقرارم همه روز ️️️...
مست شده ام در این طلوع زیبا همراه صبح بخیرهایت عالمی را دیوانه می کند وقتی صبح بخیر را از زبانت می ریزی... ️️️...
گفتم ای دل، نروی؟خار شوی، زار شویبر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوینکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟؟!...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد...
پیشِ تو قطب نمای دلم مست می کنهباید بغل کنم تو رو از هر چهار سو!...
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دارمستی ات با بغلت هر دو گناهش با من...
در ملتقای الکل و دودآنگونه مست بودمکه از تمام دنیاتنها دلم هوای ترا کرده بودمی گفتم این عجیب استاینقدر ناگهانی دل بستناز من که بی تعارف دیریست زین خیل ور شکسته کسی رادر خورد دل نهادن پیدا نکرده ام!تب کرده بود ساعت پاییزی اموقتی نسیم وسوسه ام می کردعطری زنانه در نفسش داشتمی گفتم این نسیم، بی تردیداغشته با هوای تن توستوین جذبه ای که راه مرا می زندحسی به رنگ پیرهن توست. آنگونه مست ب...
ولی تو را که می شود به یک کلام ساده خواستو نام دلکش تو را چو چتر عشق گستراندز مستی نگاه تو هزار شعر تازه ساخت -و با دو دست عاشقت هزار مرغ غم رهاندنوازش تو را چشید و مستِ مستِ مست شدو مرکب خیال را به دشت آرزو دواندچه شد که ناصبوری ام به یک اشاره ات پرید“نشد"..." نمی شود "... گذشت وجز تو" هیچ "جا نماند...
دستم را بگیرمرا بگیر از خودممرا ببر با خودت.یک جایِ امن ..من در سر رویایی دارمتو درخت نارنج شوی ،من خاک.در من ریشه بدوانیبه وقتِ بهار.شکوفههامان رابارور شویمو خدامست شود از عطر باهارنارنجِ ما...
نگاهم که به چشمانت می افتدحواسم پرت می شودآن طرف دوست داشتنتدوبارهودوباره مستت می شوم...
عطر نفس هایتجز من کوچه های شهر را هم مست می کند …چقدر بی قرارتمدوستت دارم عزیزم … ....
منم آن مست و پریشان نگاهتکه دلم تو و احساسِ تو را میخواهد...️...
اول صبح فدای تو شدن را عشق است ...غزلی ناب برای تو شدن را عشق است ...!خواب آلودهام و مَنگ و خمارم ، امّامست درحال و هوای تو شدن راعشق است ...! ️️️...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده است که اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد...
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست ،هشیار و مست را همه مدهوش می کنی؟...
سرنوشت منسالهاست که مست استبه در و دیوار میزندتو بیا و هوشیاری اش باشبه وقت سقفبه وقت دیواربه وقت تهرانهمیشه با توبا چراغ خاموش راه خواهم رفتمبادا که روزیکنارم نبینمت...
تو بعد از کشف الکل ،شاعرانه ترین کشف بشری من از سرودن تو مست می شوم ......
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوستدیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست...
مست عشقم مست شوقم مست دوست مست معشوقی که عالم مست اوست...
آنقدر از تو پُرم که بایستم مقابلِ بادپشتِ سرمجهان مست میشود ....
ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد در نیاوردهایممست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایماز روزهایی که هنوز نیامدهانداز آزادی که در طلبش بودیماز آزادی که ذرهذره به دست میآوریم.پرچم را بالا بگیرتا بر صورت بادها سیلیبزندحتی لاکپشتها هم هنگامی که بدانند به کجا میروندزودتر از خرگوشها به مقصد میرسند......
تو بعد از کشف الکل ،شاعرانه ترین کشف بشری من از سرودن تو مست می شوم...
تو بیا ...مست در آغوش من ودل خوش دار ...مستیَ ت با بغلتهر دو گناهش با من ...!!️️️️ ...