متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست
من همان ماهے بے تابے ، هستم
کـہ בر בریاے بی کران عشقت آرزوے غرق شـבن בارـב …
مثل غروب پر معنایی
گریه که می کنی
رنگ آسمان کدر می شود..
تو....
از کدامین اتفاق افتاده ای
مرورت که می کنم
شادمانی از گونه هایم سُر می خورد
نیستی و نبودن تو بدجور...
باعث شده دیگران نیایند به چشم...
آغوش تو پناهگاـہ من است
سـ؋ـت مرا בر آغوش بگیر ،تا بے پناـہ نشوم בلبر..
ای کاش میدانستم در کدامین خاک قدم میگزاری تا ان خاک را سرمه کرده و ب چشمانم بمالم..
مادر
تو جان و جهانی
تو روحی در روانم
بی تو این زندگی نیست جز یک ناتمام
تو میان من و مستی کدام را خواهی..؟
من تو را مست در آغوش خودم میخواهم...
با یه چشمک میبری، دین و ایمان مرا....
انتظارت چیست، مرا باز مسلمان دانی...
تو همان خواب قشنگی...
که به چشم منِ دیوانه نخواهد امد...
من میان آن سیه چشمان تو...
بارها و بارها دیده بودم عشق را...
درد و درمانم یکیست...
آن هم سیه چشمان توست...
تا صبح، قطره قطره به روی مزار خود
بی تو شبیه شمع، سراپا گریستم.
گم کرده راه، با چمدانی از انتظار
در ایستگاهِ شاید و امّا گریستم
امشب که میان چشم من بارانیست...
آیا نم باران زده بر خاطر تو...
دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری نشستم و تنها گریستم
وقتی که زد به سینه ی من ماه دستِ رد
با چشم های غرق تمنّا گریستم
مانند کوزه ای که شده گونه هاش تر
بر شانه های دخترِ دنیا گریستم
دیشب به روی دفترِ دریا گریستم
اشکم به ته رسید، دلم را گریستم