متن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین
سوختنم رادیدے و خندیدے...
خندہ ات رادیدم؛ سوختم...
خندہ هایم را خواهے دید...)
دیدار ما...
بہ وقت سوختنت...)
S...♡
بی رحم تر از فاصله ها، خاطره هاس.
اتش سیگارنگاهت سلاخ من است
نه از ردباور روینه تنم
نه ازمیان انگشتانم که حلقههای اوهام دودرا میلغزاند
ایمان وام میگیرم
نه ازلبان مونتانای چروک هوس ات
سرپیکوی شرافت میشود یقین
که هیچ مسیرش نیست به شاهراه همراهی
دیگربه فندک و چوب سیگارت شکنجه ام نکن
بخاطر تو
پیراهن قرمز می پوشم،
که هر انار دانه شده ای را
می بینی
چشمانم در چشمانت آفتابی
شود...
عشق پنهان تو را در همین جاده محال دوست می دارم
میدانم که آغوشت نصیب من نخواهدشد
مجالم ده گلایه ای نیست مرا
همچنان بی بوس وبی کنار و بی آغوش دوستت می دارم
سوختیم از اضطراب عشقی که بهر ما تسکین نداشت
خاطرمان ملول گشت و جانمان گرفت و لب نگشودیم
ایران دلگیر است
حنجره ها پرازبغض
بارش باران شدید تگرگی
میزند بر سر وروی عابران
گویی از دست ما آدمیان خشمگین است
به راستی نکند به دنبال مقصر میگردد
باد هم به رقص در آمده و روبان سیاه در هوا میرقصاند
گویی در آسمان نیز نوحه خوانیست
و فرشتگان درلباس...
در دلم بوران نشست و قاصدک بی آرزو شد
در نگاهم ابرِ سَرکِش؛ گونه هایم را وضو شد
سرخی گونه هایت
جای بوسه ی خورشید است
چه شرم به تو می آید
تا میگویم دوستت دارم
سیب گونه ات
سرخ تر می شود
دربسترخیال رویاهایمان مرور میکنم
هرچهارقصلش را
بهار عاشقانه هایمان
میوه های تابستانیمان
که ژنهای تو را یافت میکنم در آنها
پاییز خاطراتمان
که چه اندوهناک ،برگستره ی خیال ،سوار بر ناامیدی ولی پنهان، با هم سرکردیم
و زمستان سرد و یخبندان که باهم سرسره بازی کردیم و تو در سراشیبی...
اسمان بنـבر عباس غروب کرـב
لباس قرمز خونے ب تن کرـב
منم و یک دنیا پر از تنهایی پر از دلتنگی.
کاش در پس این طوفان های بی رحم،
میدانستیم ؛ کشتی ما کجا آرام خواهد گرفت
و میدانستیم ؛ آفتاب فردا خوشحالمان خواهد کرد یا اندوهگین...
دریا امروز گریه نمیکند، چون در هر موجش،
دردِ بیصدای تو را نگه داشته است.
آسمان هم در این لحظه، نمیداند باید چه بگوید،
که هیچ واژهای نمیتواند عمقِ این سکوتِ غمانگیز را پر کند...
و این دلتنگی در دلِ هر موج، همیشه خواهد ماند.
امان از روزگاری که.
رفتن را بلد شوی.
ای بندرِ خسته...
امروز،
موجهایت هم سوگوار شدند،
و آسمانت، بغضِ بیقراری را شکست.
دریا،
نام تو را با اشکهای شور
بر لبهای باد زمزمه میکند...
در سوگِ بندر،
دلی شکست که هیچ دریایی آن را آرام نخواهد کرد..
میگه هستم ولی من میدونم پریده💔🦋
کاش که تا ذوقی برایم مانده بود می آمدی...