متن انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انتظار
آمدن چه بسیار به تو می آید و
انتظار هم،
به من!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
زندگی،
قطاری بود بدون توقف
که از پشتِ هر پنجره اش
جنازه ای شبیه من
برای منِ منتظر
دست تکان می داد ...
«آرمان پرناک»
تفسیر بی تو بودن
برایم ممکن نیست
و هر شب این خاطره ی عشق توست
که در من بیدار می شود
جای خالی احساست
سرشار از گل های شادی است
که از باغچه ی خاطرات تو
شکوفه می دهند
و من در امتداد هر شب
همراه با ثانیه هایی
که...
ازش خداحافظی کردم و هیچی نگفت
تا صبح چشمم به گوشی بود
منتظر بودم پیامم بده
بگه نرو ، بگه بمون
بگه منم دوست دارم...
ماه ها داره میگذره و من هنوزم منتظرشم...
فرشته مقتدر
محبوب من:
سرانجام روزی پازل بودنت را کامل خواهم کرد.حتی اگر مجبور باشم وجودم را برای تکمیلش تکه تکه کنم...
دنیاکیانی
مارا زِ دوریت جگر سوز می کشد.. .
شامیست در دُرون فراقِ روز می کشد
فانوس به ساحل در انتظارِ کی نشست
کشتی شکسته را به سویِ نور می کشد
میرزا آرش خزاعی
درد آن است ک میبینی ، این کوچه بن بست است..
منتظر می مانی شاید زمین لرزه ای در راه باشد..
نویسنده المیرا پناهی درین کبود
مانده ام منتظرت بر سر ان چار رهی
که دلم را بردی
تا که شاید بیایی پسش اری
دیووانه دلم را...
امین غلامی (شاعر کوچک)
ایدی اینستا (amingh68)
اوج دلتنگی زمانیست ک دل بی تاب است و طاقت دلتنگی کم ...
قهوه ای تلخ مینوشی ..
بغض گرفته در گلویت را قورت می دهی..
از پنجره اتاقت باران را تماشا میکنی..
خودت را در تنهایی خویش ب یاد او بغل میکنی..
ارام پلک های خیس شده از قطره...
موقع رفتن ب همه یادگاری داد
و
به من انتظار سر راهش را داد
🌱
انتظارم،
بوی سیگارهای زر گرفته...
و روزهای تلخِ نیمه سوخته
میان بغض خاموشت وول می خورد.
...
--خط خطی های من،
حزن بی پایان خانه ست!
زانا کوردستانی
نشسته ب انتظار میداند..
غم دل خوردن را..
اُردیبهشت هم آمد
آرام بیصدا
مثلِ برفِ زمستان
که باریدُ به انتظارِ
تو بودمو نیامدی.
آگرین یوسفی
نیمه گمشده عزیزم،
روز ها و سال ها انتظار از پس هم می گذرند و خبری از تو نیست.
روز هایم تاریک تر از شب و شب هایم روشن تر از روز شده اند، هر روز بر تعداد تار های سفید خرمن مو هایم اضافه می شود، چشمانم به در...
عاقبت روزی به آخر می رسند این خواب ها
نقش خواهد بست لبخندت میان قاب ها
خسته ام چون جاده های سوت و کور انتظار
میکشم حسرت برای دیدن رخسار یار
تا بیائی رو به سمت ساعت دیدارها
می نشینم رو به روی جاده ی تکرارها
بسته ام سررشته آمین...