متن بغض
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغض
از نسل سپیدارم این بار که می آیم
مهری به دهان دارم، این بار که می آیم
آشفتگی ام پیداست، از حالت فنجانم
آوای بمِ تارم، این بار که می آیم
از دوری آغوشت، آهی به گلو دارم
از آینه بیزارم، این بار که می آیم
مغرورم و میخواهم، بیهوده...
من بنای کهنه ای در بستر ویرانی ام
مثل باقیمانده ی آثاری از اشکانی ام
با نجابت بغض ها را در گلو حل کرده ام
مثل ابرم,زود میگیرد رگِ بارانی ام
لذتی دارد برای چشم تو شاعر شدن
با تو ترکیبِ نبوغ سعدی و خاقانی ام
ای کبوتر از قفس...
درخت نارنج،
داخل حیاط...
پدر پیرم روی تخت،
مادرم کنارش،،،
--در قاب!
بغضی به مهمانی گلویم آمده است
در این میان
یک چیز کم است،
-- تو!!!
کاش میان این خانه،
--قدم می زدی!
(زانا کوردستانی)