متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
این عجب نیست که بر دار کِشَد مژگانت
غم بی تاب پر از گریه چشمان مرا
آنکه در صاعقه ی عشقِ تو افروخت، منم
حرفِ دلدادگی از شعرِ تـو آموخت، منـم
آنکه پـروانـه صفت، در دلِ آتشکـده ات
چشمِ خود را به نگاهِ تو فقط دوخت منم
از تو دل کندم که تمرین شکیبایی کنم
تا خودم را تشنه روزی که میآیی کنم
آبرویی را که کمکم جمع کردم حاضرم
روز دیدار تو یکجا خرج رسوایی کنم
وعده اردیبهشتی را به من دادی که حال
نیمهای از آن گذشت و نیم دیگر میرود
من که دلتنگم نمیدانم که دلتنگم شدی؟
جان ما دریاب ، عمری را که دارد میدَود
فنجانِ قهوه را
بر میزِ چوبیِ خاموش میگذارم
و تو،
از لابهلایِ بخارِ داغ
چون پروانهای سپید
رها میشوی از پیلهی دوری.
خاطرهها،
چون دانههای قهوه
در آسیابِ مغز
آرام میچرخند
و عطرِ بودنات
تمامِ اتاق را
به یادِ تو میسپارد.
پنجره باز است
و باد
موهای تو را
از...
سهم من باش،
حتی لحظه ای در گوشه ی دنج خیالم.
اینکه زندگیم رو تلخ کرده نبودنت نیست،
بودنت در خاطراتمه.
قصد من ، دیدن لبخند تو بود
که سحر بر لب دریا
به اُفق خیره شدم .
لبریزم از فکر و خیال تو.
ولی کافی نیست، باید باشی.
از جهان مانده فقط جان که مرا ترک کند!
میدانی که دیگر توان بی تو بودن را ندارم
آیا آنانی که خبرهایم را پنهانی برایت می آورند و قاصد احوال من میشوند
این را هم گفته اند که دارم زجر میکشم
هر لحظه هرکجا در هر مجلسی
اسمت درون وجودم مواج میزند
همچون موجی که توجه بیننده را به...
عشق اول... مثل نسیمی که برای اولین بار گلبرگهای قلب را لمس میکند، لطیف و تازه، اما ناپایدار.
مثل شعلهای کوچک که در تاریکی شب میدرخشد، گرم و امیدبخش، اما فانی.
ما با تمام وجود میچسبیم به لحظاتی که انگار جاودانهاند، غرق در نگاههای پر از امید و حرفهای ناتمام....
من یه تجربه دارم
اینکه هیچوقت نمیشه عشق اول رو فراموش کرد و از یاد برد
عشق اول و رابطه عاطفی اول مثل خون توی رگ هات جریان داره
هرچیزی ببینی که تورو به یاد اون بندازه حالت بد میشه
پس باید سعی کنی خودتو یه جا سرگرم کنی
تا...
شبی با عاشقی دیگر کنار و زیر دوربین ها
برایت شعر می گفتم و تشبیهی به شب بوها
عزیزم ناتوان است این وجودم بهر توصیفت
تویی که صد بها داری به ابروها و گیسو ها
بسمه تعالی
غرض از مزاحمت، فقط میخواستم به تو اطلاع دهم که قلبم دست توست، و به هیچوجه قصد ندارم آن را پس بگیرم!
عزیز دل،
میخواهم اعتراف کنم که به نظرم تو، نه تنها به عنوان یک انسان فوقالعاده، بلکه به عنوان یک عامل تغییر دنیای من، به طور...
دوست داشتن ، لباس تن نیست ...
که هر وقت به دلت ننشست ، درش بیاری و بندازیش گوشهای. دوست داشتن مثه یه عطر قدیمیه، که حتی
اگه سالها بگذره، باز با یه نفس، دلتو میلرزونه. یعنی
حتی وقتی ازش رنجیدی، باز دلت براش پر می زنه ، بیقرار یه...
تو شدی محرم قلبم ...
صبح که چشمامو باز میکنم ، قبل از هر چیزی، یاد تو میافتم. تو شدی دلیل لبخندای بیدلیل من، همون حس قشنگی که هر روز باهاش از خواب بیدار میشم.
صدای نفسات تو ذهنم تکرار میشه، انگار هنوز کنارمی.
بدون که دلم هر صبح با...
چه شد که خنده های تو،
قلب مرا ز تن ربود.