متن شب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شب
در این روزگار سخت و تاریک ،
تو به سیاهی شب میمانی ،
درخشانی ستاره های نگاهت است ،
که شهر دلم را روشن نگه میدارد💫
بامن از احساس زیبایت بگو
ازپیامدهای رویایت بگو
در هوایم پر بزن بر یال شب
از دل خاموش تنهایت بگو!
واژه هایت تک به تک ای یاورم
میزند قوس و قزح درخاطرم!
می برد قلب مرا تا عاشقی.
من برای باتو بودن حاضرم!
گم شدم در ازدحام بی کسی
باتو...
کوچه ای بود، پر از غربت و تنهایی شب
سرد و بی روح، ز آهنگ تماشایی شب
عمق چشمان من از حادثه بی تاب شده
باز هم پای، دلم ؛رفته غزل خوانی شب
آن شب تیره و تار بی تو دلم تنها بود
شدم آن شب به خدا عاشق سودایی...
شب،
قرار بود آغوشی تسکین دهنده
برای زخم های روزمان باشد؛
نه ترکه ی خشکی از درخت اندوه
که بر روح ظریفمان فرود می آید...
- کتایون آتاکیشی زاده
شب،
همان پرده ی سیاهی است
که روی صحنه ی تئاتر نصب می شود؛
تا رقصِ خاطرات
به واضح ترین شکل
روی آن به نمایش درآید...
- کتایون آتاکیشی زاده
دوباره شب شد و چشمم بر آسمان افتاد
شبی نبوده که بی غم سحر شود ای داد
شب، آستان نیاز من و غریبی هاست
همیشه مانده در این شب به سینه ام فریاد
مرا که بی کسم اما در این غریبی ها
همیشه لغزشِ اشکی نوازشم می داد
پرندهٔ قفسم...
شب
وادی خاموشان است
همان هایی که جانشان را تا صبح
با اشک های سرازیرشان ،
از جسم خود جدا می کنند...
- کتایون آتاکیشی زاده
حال مرا نپرس
امشب شب ترین شب های من است
در میانه عبور از پل تکثیر شده چشمانت
به محال پر می کشم
واقعیت خودش را به خیال تو می بازد
و در تو محو و محوتر می شود
و حالا اینجا در خیالم همه چیز جور دیگری ست
حتی...
خواب زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد.
آریا ابراهیمی
غم جهان چنان بسیار
اما
دیده به شوق دیدنت بیدار
شب گذر نکرد اینسان
از بلندای روزگارانم
خواب
زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد