پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بهار میرسد اما هوا غم انگیز استهنوز کوچه پر از خاطرات پاییز استغبار روبی اسفند روی دست بهارچقدر خاطره ی مانده پشت هر میز استچقدر خاطره ی رفته دود شد امانگاه سرد زمستان، هنوز هم هیز استکنار این همه دلشوره های فروردیندل تکیده ی ما از غبار ، لبریز استاگر چه نور به دستان آسمان دادیمبرای سبز شدن ، آفتاب ناچیز استقدم قدم یخ این کوچه آب خواهد شدیواش حضرت خورشید، کوچه ها لیز استبهزادغدیری...