متن خسته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خسته
رهایم کن..
بگذار ب همان حال بی حس همیشگی ام برسم..
کمی در بی خیالی ام سفر کنم...
و با خونسردی از کنارت بگذرم...
مرا رها کن...
بگذار همان همیشگی باشم...
نویسنده: vafa \وفا\
در میان این حجم از اجتماع و هیاهو
در درون اما هریک تنهاییم
آدم هایی که یکدیگر را یک به یک دیگر از یاد برده اند
آدم هایی که از آدم بودن فقط اسمش را به یدک میکشند و از رسمش چیزی را بلد نشده اند
آدم هایی که دیگر...
از دست گریه های خودم خسته میشوم
از دست تو که با نَوَسانم نساختی
از زندگی که زندگیم را به باد داد
از اینکه بعدِ من تو خودت را نباختی
من از خودم که خسته نشد از تو خسته ام
از این غرورِ بین دوتامان همیشه سَد
از اینکه خواستم...
خسته ام
مثل کسی که یک شب
خاطراتش را به آتش کشید،،
پیله ای ساخت،
تنهایی را در بَرگرفت
و با خیال به بستر ابدی رفت!!
ارس آرامی
همه چی تمام شد ؟ به همین راحتی ؟
لابه لای حلالیت خواستن هایتان برای سال جدید و در میان سفره هفت سین و تنگ خالی از ماهیتان یک لحظه مکث کنید و جواب من را بدهید .
همه چی تمام شد ؟ سیل؟زلزله؟ کرونا ؟ دختر آبی ؟ سردار...
کوچه ام؛
-بُن بست ،
-خسته،
-متروک اما؛
سرریز ِحسِ
آمدن ِتو!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
در ازدحام این شهر
میان هیاهوی آدمک هایی که
مفهوم زندگی را از یاد برده اند.
زنی را دیدم
پر از شوق رهایی،
خسته از دویدن ها و نرسیدن ها؛
رقص کنان به دنبال پاره ای از نور
کوچه پس کوچه های شهر را
پرسه می زد.
او باور داشت...