متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
قسم به چَشم سیاهت
که جانم به لب رسیده، از نبودنت...
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
ثانیه ها و دقیقه ها ز جنس سنگ می شود
گاه سرم گیج می رود میان عقربه ها
قلاب زمانه به دلم چنگ می شود
گاه فرو می روم درون غبار اشک
چشمم شده چشمه و دلم سنگ می شود
می شود گاهی بیشتر به خواب هایم سر بزنی آخر دلم بدجور بهانه گیر تو شده است ؛ چون هیچ دلتنگی به پای دلتنگی برای تو نمی رسد مثل یک عاشقانه ی آرام ؛ دیگر هیچ لقمه ای طعم لقمه های تو را نمی دهد ؛ هیچ نوازشی به پهنای...
این پرندهٔ بی قرار
با نُت زنگ زده در گلو
دنبالهٔ آوازش را چگونه بخواند!...
اما که غمی نیست...!
تو که از جنس ستیزی ، گر بباری هم خموشی
چه کند چشم غزالی که دهد نعره به بادی
مگو از بهرِ چه باشد مگو ور بند چه هستی!
که کند...
طلب از حال دلم خواهی چه
خبر از سرِّ درون خواهی چه
نه من آنم که بگویم نه او آنی که نیابی...
چو زبانم به روا نیست عزا خواهی چه؟
گرفتار دلتنگی و دوریم
در آغوش تنهایی گم شده ام
باد سرد دلتنگی در حال وزیدن است
آیا بهانه ای برای بازگشت وجود دارد؟
دوری بین ما دیواری سنگین است
آرزوهایمان را به هم پیوندید
آیا می توانیم در دستان هم بمانیم؟
یا هر یک به سوی جهان خود بپریم؟...
یعنی به همین راحتی از من گذشتی؟
یعنی دل تو بی گمان یاد منِ خسته نیوفتاد؟
یاد قلبی که شب و روز پی دیدن تو بود...
یاد چشمی که از دیدن تو مرد
یکبار به حال منِ عاشق فکرنکردی؟
تو دلت تنگ نشد حتی به اجبار؟
من که باور نمیکنم...
درد را در کل تنم حس میکنم
خسته و بی روح و تنها، کنجی کز میکنم
قهقه میزنم و خرم میشوم
درخود اما دائما از اوجی پرت میشوم
به گمانم ذهن را از یاد تو دور میکنم
منتها در دل مکرر رخت یاد میکنم
l0tfii
گله کثیر دارم از تو
گفتی میمانی دائم تو
دلتنگی شد نصیب تو؟
دل من جان داد ار فراق تو
l0tfii
گران بود دل بستن به کسی که
ارزان فروخت دل مارا
فرو پاشید و له کرد
هرچند زنده کرده بود مارا
با خیال تخت در خیالش زیستن کردم
در سرم زلف بلندش را ریستن کردم
به دور از هرچه تمنا بود
هرچه زاری و تقاضا بود
رفت و ویران نشینم...
چه خوش باور است ؛
فاصله را می گویم
خیال می کند این دوری تو را
از خاطرم پاک می کند ؛
هرگز ؛ هرگز!!..
یادت نه رفتنی است نه
فراموش شدنی
تو ماندگاری ای عشق
فاصله را دوست دارم
چون شوقِ دیدارت را
در تقویم و روز شمار
لحظه...
دلتنگ توام جانا!
در حسرت دیدارت بی خوابم و بیدارم
یاد دل من هستی ؟ ای مظهر زیبایی
تلخ است همه ی عمرم از شدت دلتنگی
یا سوی تو باز آیم ؛یا اینکه تو می آیی!
این دلتنگی چیه که جون ادمو میگیره وقتی دلتنگی قلبت اونقدر دردمیکنه که نه تظاهر نه وانمود کردن واقعاقلبت دردمیکنه حس میکنی الان که دیگه وایسه اونجاست که اوج عاشقی و میفهمی کاش میشدوسط دعواهادادزد بگی اینم منم منی که جونش به تووصل منی که باتو شد یه من دیگه...
من
زودتر از همه
پاییز را
لمس می کنم
وقتی ، آبشار چشمانم
آواز دلتنگی سر می دهد .
حجت اله حبیبی
تو مهری و دلم پاییز
شده از عشق تو لبریز
بیا تا مهربان گردد
دل سرگشته ی ناچیز .
حجت اله حبیبی
عطر دلتنگی پاییز
خیابان گرد است
کاش
با مهر بیاید پاییز،
که دلم
منتظر سردی یک آهنگ است ..
حجت اله حبیبی
گفتی
پاییز ، با کوله باری از مهر می آید،
امّا
رهاوردِ من
چمدانی دلتنگی است .
حجت اله حبیبی
باز هم پاییز دیگری در راه است
اما این را بدان که فاصله ها
هیچوقت دوست داشتن را کمرنگ
نمی کنند
بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند
غمگین ترین مهرماه،ماه مهریست که بابی مهری شروع شود.