متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
عشقت را فریاد زدم در دل شب
اما صدایش را نشنیدی وفقط خاطرهایت دردلم جا ماند💔
نمیدانم بهشت عشق را چگونه در دلم نقاشی کردی، که هر رنگش یادگاری از لحظه های بی پایان تو بود
دلداده عشقت شدم، که هر لحظه اش قلبم برای تو تپید❤
فاصله ها نمی تواند قلبم را از تو دور کند، فقط عشق را میان این فاصله ها بیشتر می کند. 💔
در قلبم مرگ عشقت را نوشتم
اما با هرتپش برایت زنده ام💔
مرگ عشق را دیدم درچشمانت
که درسکوتش تمام وجودم راشکست 💔
عشقم چشمان تو بهشت گم شده ایست که هرروز بدنبال آن هستم💔
چشمانت دریایی از رازهای ناتمام است، که درعمق آن غرق شدم وچقدر این غرق شدن لذت بخش است ♥
عشق جانم
تشنه ام
به عطر نگاهت
که در هوای
این فاصله
خشکیدم💔
احساس تو مرگ است برای قلبی که بی تو زندگی کرد💔
صدایت در نسیم جاریست،
و من، در هلهلهی صبح،
تنها با پرتوهایت
به دنبال تو میگردم.
جنگ،
چه تناقض شگفتی!
ویران میکند،
میسوزاند،
میگیرد
اما گاه،
در ویرانههایش
چیزی میرویَد
که هیچ صلحی
یادگار نمیگذارد:
آزادی
برای دوست داشت
لحظهای
و پس از آن، هیچ...
زمین میایستد،
زمان فرو میریزد،
اما دستت در دست من
معنای هستیست.
باد خواهد آمد
و ما را خواهد برد،
اما پیش از خاموشی
بگذار لبانت بگوید:
عشق،
تنها دلیل بودن بود.
پاییز باشد
باران ببارد
پنجرهها حکم حبس ابد میدهند
آنگاه که تو نباشی
«شهادت حضرت عَلیّ بْنِ موسَی الرّضاء»
(شمس هشتم)
عبا بر روی سر دارد کسی که شمس هشتم بود
دلش آتش، ولی لبهاش گلدان تبسّم بود
ولیعهدی به ظاهر گرچه از فرط تفاهم بود
ولی، عهدی که جام شوکرانش با تحکّم بود
که باید نوشی این جامی که میباشد سرانجامت...
من زخمی از جنگ هستم،
جنگی به نام "عشق"!
جنگی که هم آدم را میکُشَد و هم آدم را اسیر و زندان و تبعید میکند!
و بدترین نوعش "اسیر شدن" است،
اسیر عشقی که زندانبان آن آدم بی رحمی باشد و هر روز اسیرش را میان مرگ و زندگی قرار...
_نیازی به شکنجه نیست ..
اعتراف می کنم
همه ی غزل هایم را
از چشمان او دزدیده ام
_کبوترهای ذهنم
فقط در حوالی بام تو اوج می گیرند
و پروانه ای
از نردبان شب بالا می رود
تا راز این پرواز را از ستاره ها بپرسد
چه کسی باور می کرد
این حجم از نور
در حروف ساده ی "دوستت دارم "
نهفته باشد..