متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
بر پوست تمام ثانیه ها
نوشته ام به عشق
عمرم به پستوی بی تو بودن گذشت
و نیامدی
نسرین حسینی
شاید مرگ بتواند جسم و نگاه ها دو عاشق را از هم جدا کند
اما هرگز قدرت ندارد که قلب و یاد تو را از من دور کند
🖤 کربلایی/سادات 🥀
دلتنگی
از چهره ی غمگین
شعرهایم می بارد
کجاست چشم هایت ؟
تا در آغوش بگیرند
واژه های بی تابم را
بیا که چشم های تو
تنها پناه
شعرهای من است
مجید رفیع زاد
سخت است دلم تنگ توباشد نگویم...!
سخت است فاصله بینمان باشدمن تورابجویم...!
سخت است در فکر توباشم دائم با دلم بجنگم..!سخت است دلتنگی ام را باگریه بشویم.سوی خیال عطر پیراهنت را ببویم.
بزند به سرم دیوانگی بخوانم و برقصم نیایی به سویم...!
بنشینم دم پنجره در غروب دل انگیزبایاد تو...
«هر چیز که مال تو باشد خوب است
حتی اگر جای خالی «تو» باشد
آخر جای خالی توی دل مثل سوراخ توی دیوار نیست که با یک مُشت کاهگل پر شود.
هزار نفر هم بروند و بیایند آن دل دیگر هیچ وقت دل نمی شود.»
کاش بودی و حال و...
...کاش می دانستی که دوست داشتن
تاوان دارد
درد دارد
شکستن دارد
آوارگی دارد
استخوان شکستن دارد
...
افسوس که نمی دانی
من مُرده ی دلشکسته ی استخوان شکسته ی آواره ای هستم
که فقط طُ را دوستداشت و تو پول را...
اشک باران
نبودنت را بغض می کنم
و با هر نفس درد می کشم
تمام تار و پود حنجره ام زخمی است
آنقدر که در شب دلواپسی هایم
با نام و یادت زندگی کردم
مبادا نیایی
که بی تو نفس کشیدن را
از یاد می برم
مجید رفیع زاد
کاش
کاش لحظه های با طُ بودن آنقدر زود گذر نبود
به وسعت ندیدن نگاهت
خسته ام
چگونه بشکنم؟
ثانیه های سنگین دوریت را
تلخ ترین تصویر زندگی ام
قلاب دست هایتان بود
در آغوش گرفتنش
آرزوی من بود
اما حسرتی شد برای دست هایم
تا همیشه
تنها بمانند
مجید رفیع زاد
دلتنگی
شوره زاری است پهناور
زخمهایت را که التیام نمیدهد هیچ
دردهایت را دوچندان میکند
دلتنگی یعنی یک منِ
بغض آلود
و یک توی بی خیال.
نوشتم نکنه
نوازش خیالت
راه های رسیدن
به آغوشت را
مسدود کرده
نوشتی،
اخه من باوردارم
تو شب رویاهات
قشنگ ترم
عزیزترم
نوشتم،
تو بیا قول میدم
خسته ات نکنم
با دوست داشتنم.
در من زنی ، آرام و پرتکرار می میرد
نعش خودش را با دو دست خویش میگیرد
از وحشت فریاد های بی امان مرد
سر را بغل میگیرد از حجم نفیر و درد
از طعنه هایش میشود لحظه به لحظه آب
شد زندگی در چشمِ او ، مانند یک مرداب...
هر لحظه ثانیه شمار
نبودنت را فریاد می زند
ضربان قلبم چه ناکوک می شود
وقتی که ساعت
به وقت نبودنت
کوک است
مجید رفیع زاد
سلام على حسرت بَقیَت فی القلب؛ و ربّما ستبقى
سلام بر حسرتی که در قلب 🖤ماند و خواهد ماند
القلب💔مجروح و محزون من مصیبتک
و چه سخت است وداع با تو
وقتی طاقت جدایی نیست
جسمم می رود اما روح و قلبم کنار می ماند
پنجشنبه های دلتنگی
وادی السلام...
محبوبِ قلبِ از دست رفته ام!
تو رفتی و...!
و من هنوز نفهمیدم کدام دخترِ خوشبختِ جهان، کنارت زندگی و شب ها سر بر بالین میگذارد!
از همان دختری حرف میزنم که مطمئنا از من زیباتر و خوشبخت تر هست:)
محبوبم!
آخرین تصویر از چهره ات هنوز در ذهنم ماندگار است.
همان شب سرد زمستانی که دم از رفتن زدی...یادت هست؟
آن کوچه ی بن بست که آخر شد بن بست آرزوهایم!
زیر آن چراغ برق با نور زردش... با آن لباسِ بافت قهوه ایت که همخوانی زیادی با چشمانت...