100 متن کوتاه رنج ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره رنج
100 متن کوتاه رنج ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن رنج برای اینستاگرام و بیو واتساپ
مرا ببین که ایستاده ام
پس از تمام رنج ها ،
چونان جوانه در بهار ...
مرا ببین هنوز هم جسور
مرا ببین هنوز ، برقرار ..

بزرگترین گناهے را ڪہ یڪ انسان میتواند مرتڪب شود ، مرتڪب شدهام : خوشبخت نبودهام !
s...♡
تو خودخواهی و من
خواهان چشمان تو تنهایم
مرا رنجی از این سخت تر
که می دانی چه تنهایم؟؟؟؟
حمید پناهی زاده

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

"هیچچیز...
واقعی نیست
جز زخم زبانها..."
باور کن چیزی به نامِ رنجِ عظیم ، تاسفِ عظیم ، خاطره یِ عظیم و .. وجود ندارد. همه چیز فراموش می شود ، حتی یک عشقِ بزرگ. این همان چیزی است که زندگی را تاسف بار و در عینِ حال شگفت انگیز کرده است

نیستی و دلتنگی از سقف چشمانم چکه میکند.
هر آدمی رنج هایی در دل دارد
که از دیگران مخفی میکند،
بیشتر اوقات شخصی را
که سرد خطابش میکنیم
در اصل غمگین است...

رنجی که زنان افغان متحمل شده اند، تنها با گروه های اندک دیگری در تاریخ اخیر جهان برابری می کند.

بـہ בوش کشیـבט هیچ بار ،سنگینے سخت تر از בلے کـہ از בرב سنگین شـבـہ سخت نیست،،
بـہ בوش کشیـבט בل پر בرב سخت است..
باید خندید و گریست ، عشق ورزید ، کار کرد ، لذت برد و رنج کشید ...
با نوسانی بسیار و کوتاه در تمام طول حیات. این به گمان من هستیِ حقیقیِ انسان است !

زندگی جویبار بی انتهایی از رنج است و رشد به معنای پیدا کردن راهی برای اجتناب از این جویبار نیست بلکه به معنای شیرجه زدن درون آن و پیدا کردن موفقیت آمیز راه در عمق آن است ...

اگر می خواهی شادی را بیابی به آنان که در رنج هستند کمک کن ؛ مهر ورزیدن حتی کوچک ، مثل یک موج تا ابد در جهان منتشر می شود و راه خود را برای بازگشت به تو پیدا خواهد کرد ...

به یک جایى از زندگى که رسیدى، مى فهمى رنج را نباید امتداد داد. باید مثل یک چاقو که چیزها را می برد و از میانشان می گذرد، از بعضى آدم ها بگذرى و براى همیشه تمامشان کنى.

قلب خانه ایست با دو اتاق خواب
در یکی رنج و در دیگری شادی زندگی میکند
نباید خیلی بلند خندید
وگرنه رنج در اتاق دیگری بیدار میشود

عباس معروفی:
کاش آدم بتواند دنیا را بالا بیاورد
و این همه دروغ را نبیند.
من به ویران شدن...
از چشم تو عادت کردم...
نیستی و نبودن تو بدجور...
باعث شده دیگران نیایند به چشم...
تو
را دوست داشتم
مثل اینکه تو آخرین عزیز من
بر روی زمینی ..!
امّا تو رنجم دادی
انگار که من آخرین دشمن تو
روی زمینم ..!
مهربان وساده بودم ساختم با هر کسی
حیف دنیا با تمام خوبی ام با من نساخت
به قول بزرگی که می گوید:
درد دارد
وقتی ساعتها مینشینی
و به حرفایی که هیچ وقت
قرار نیست بگویی
فکر میکنی...!!!
چقدر طول میکشد که انسانها بفهمند،
روزهایی بر آدمیزاد میگذرد که حتی
سر تکان دادن هم برای او دشوار میآید...
آمد طرفم یکصد و ده ترکشِ سرکش
مجروح شدم جبهه به ده ضربهی ترکش
درکش نبود ساده ولی باورشان کن
هر چند که سخت است همان جبهه و دَرکش.
دست یاری دراز کردیم
سیلی قضاوت زدن
فرصت زندگی کم است
نجیب تر از آن باش که برنجانی ...
فاطیماه نویسنده وشاعر

می بینم ای رفیق ،اندوهت را
اوضاع زمانه، رنج انبوهت را
این دفتر، بیت بیت تقدیم به تو
باشعر ببند زخم آن روحت را

یاری آن است که زهر از قِبَلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی...

انتظار پر از رنج است ، فراموش کردن هم رنجآور است ؛ اما رنج بلاتکلیفی از هر چیزی بیشتر است !

بدترین چیز در دنیا تنهایی یا رنج کشیدن نیست ، یک ترکیب است : "تنهایی رنج کشیدن" !

ما را از آتش جهنم نترسانیـב
ما با زخم از ر؋ـیق آتش گر؋ـتیم ..
جهنم بـבتر از نمک ریختن روے زخم ڪ نیست..
➷➷➷➷➷ کاش میشـב בرבهایماט را هم ماننـב ترقـہ یکجا بر زمین بکوبیم..
و با صـבاے سوختن و انـ؋ـنجارش شاهـב تمام شـבنش باشیم ..
حمل کرבט בل پر בرב בر سال جـבیـב سخت است