متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
عاشقت شدم
در یک لحظه.
نه با واژه،
نه با لمس ،
فقط با نگاهت،
وقتی جهان
از قابِ چشمانِ آبی تو عبور میکرد.
و انگار
سفر کردم
بیهیچ گذرنامهای
به دلِ ایتالیا
میانِ سایهروشنِ خیابانهای سنگفرش شده،
میان قهوههای تلخِ صبحگاهی،
میان پنجرههایی که همیشه آفتاب دارند.
چشمانت،
آبی...
بی تو از سکه و سیب و سمنو و سرکه./
بی تو از سبزه و از سیر و سماق بیزارم./
بیخودی، بیخودی
دل میبازم به خیابونای خیس،
به چراغای خاموشی که هیچوقت نگفتن: دوستت دارم.
بیخودی، بیخودی،
دست میکشم روی دیوارای ترکخورده،
انگار خاطرهها هنوز نفس میکشن.
چشم میدوزم به چراغ قرمز،
که سبز شه—ولی نمیشه.
بیخودی، بیخودی،
یه آهنگ تکراریو صد بار پلی میکنم،
شاید یه جای قصه عوض...
بی شک تو همانی که یک لحظه نگاهش.
ویران کند این خانه ی آباد دلم را.
اشکی نشو ای چشم من عاشق دیوانه.
او رفت پی یار دگر، خب به سلامت.
هنوز هم دلم تازیانه میخورد
بخاطر یک نگاه اشتباه
آدمی تا بار مردم را در اینجا برنداشت
کاسهای از آب کوثر هم در آنجا برنداشت
اهل دل کو تا که دریا جای صحرا پس دهد
هیچکس مصراع سرگردان من را برنداشت
مو و دندان ریخت، تن فرسود، قامت شد کمان
قلب بیصاحب سر از آمال دنیا برنداشت
بارها این...
جوانیم به سادگیم باختم
تمام شب خیالت را..
در آغوش خودم دارم
بهار
سهم توست
که چکاوک دارد
لبانت
سرود خوان بهارست
شور پرستو
که دلش برای گنجشگ روی شاخه میتپد
بهار
سهم
هفت دل عاشق است
که قسم میخورند
به
سیب
آب
آینه
و
بوسههای سرخ دو ماهی
به
راز سر به مهر سنجد
و دل پر جوش سیر و سرکه...
به چه مشغول کنم دیده و دل را.
که فراموش کند ناز دو چشمان سیاهت.
جز چشم تو در چشم من چشمی دگر به چشم نیاید.
بیا که آمدنت.
بهار این دل سرد زمستانیست.
دل، گیر کسی است،
که دلگیرم کرد و رفت،
در آن غروب دلگیر دریا
کدام کتاب را ورق زدی،
که پاره پاره های این دلم ،
به باد رفت .
خوش به حال قناری ،
که در قفس است ،
نه بی هم نفس...
بیا
تا دلتنگی ام را ،
ورق بزنی،
صفحه ی دل را ، خاک گرفته است...