متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
اما تو ماه من آخرین پناه من
رودخانه یخ زده شبی دگر بیا
اما تو ماه من شوق دیدنت گناه من
شب سرد و ساکت است وقت سحر بیا
اما تو آه من شاهد و گواه من
از پیش من نرو بمان با دعای من
اما تو آه من به...
چه بگویم از باغ های معلق بابل یا از اهرام ثلاثه مصر یا از فانوس اسکندریه هر کدام به تنهایی زیبایی خود را دارند.
اما همه و همه به اندازه چشمان تو خیره کننده و جذاب نیست تویی که لبخندت و نگاهت شوق و عشق را در دل من جاودانه...
ای عشق...
نمی دانم چگونه تو را توصیف کنم...
نمی دانم چگونه تو را بخوانم...
نمی دانم چگونه تو را حس کنم...
فقط می دانم که وجود داری...
می دانم گاهی حس لطیفی از زیبایی و مهربانی هستی و گاهی هم آنقدر بی قرارت میشوم که سراسر وجودم را پر...
در کوچه های شب، دل من بی قرار تو
هر لحظه می تپد به هوای دیار تو
چون ماهتاب شب، به دل آرزو نشاند
این عشق بی کران که شده یادگار تو
با نغمه های عشق، به جانم طنین تو
هر لحظه می رسد ز دل بی قرار تو
در...
در سایه سار عشق، دلم خانه می کند
هر لحظه با خیال تو افسانه می کند
چون باده نوش مست، به کوی تو می روم
این دل به شوق دیدنت پروانه می کند
برگشته ام ز راه سفر، خسته و غریب
چشم انتظار عشق تو، پیمانه می کند
در آسمان...
در کوی عشق، دل به تمنا نشسته است
در هر نگاه، راز شکیبا نشسته است
چون شمع شب، به سوز و گدازم در این سرا
آتش به جان و عشق به دنیا نشسته است
ای دل، به باغ وصل تو را می برند بهار
هر گل به ناز و بوی...
عاشقش بودم ولی او هیچ در جریان نبود
برخلاف حال من او هیچ هم حیران نبود
هر چه از زیباییش گویم زبانم الکن است
در کمال و معرفت همپای او خاقان نبود
گفتم از عشقم برایش در شب پائیز و سرد
مست عشقی که بدون او مرا پایان نبود
نیش...
☘️🍃پرنده می خواند در دل شب به یاد لانه اش/
رود می گذرد غمگین و خاموش در انتظار عشق/🍃☘️
....
فیروزه سمیعی
https://t.me/Pangarah
زنده هستم من همیشه تا تو باشی یار نازم
عشقِ بی پایانی و پایان ندارد با تو عشق
سجاد یعقوب پور
سرم در کار خود..اما، دلم با عشق او درگیر
خدایا این دل نااهل را خود چاره ای فرما
سجاد یعقوب پور
باور نمی کنی؟
جای جیب پیرهنم
پنجره ای بدوز
تا از آن بنگری
آفتابِ عشق
چقدر سوزان است
«آرمان پرناک»
جانانم
روزهای سیاه محکوم به تمام شدن هستند اما فراموش نمی شوند.
روشنی فردای من و تو مدیون تاریکی امروزمان است.
خودت می گفتی که رسیدنِ برگ های درخت به خورشید، مدیون فرو رفتن ریشه ها در تاریکی خاک است.
حالا هر چه ریشه بیشتر در سیاهی فرو برود، برگ...
من آن غریقی ام
که هر موج آب
حکایت دل تنگی ام را می خواند
و در سینه ی دریا
عشق را همچون مروارید آبی
در دلم نگه می دارم...
....🍂🍁...
فیروزه سمیعی
https://t.me/Pangarah