متن سکوت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سکوت
من مدتهاست که سکوت را بلعیده ام
میان تمام فریاد هایی که می توانند
یک شهر را ویران کنند
اسماعیل دلبری
یکی مثل تو رفت و شد کیمیا
یکی مثل من ماند و شد بی صدا
یکی مثل کفشی درون پات شد
یکی مثل من کیش در مات شد
خیالم تویی که شدی واژه ها
که جوشیدی از پشت آن پرده ها
بدون تو هر کاری غلط کردنه
بدون تو به...
چه رمانتیک است /
رسیدنِ باد /
به مانتوی ((«چشم دکمه ای»)) /
و تاکسی های شهر /
که لبِ پیاده رو
یک
به
یک
غش می کنند /
و چه رمانتیک تر است
سکوتِ من
و
سکوتِ خیابان !
«آرمان پرناک»
با دوچرخِ گوش ات /
تمامِ کوچه پس کوچه های پُرچانه را دور زدی /
یکبار /
یکبار از بن بستِ صافِ سکوتم گذر کن !...
«آرمان پرناک»
سکوت ما دلیل به فراموش کردنمان نیست
این سکوت از مرگ برای شما بدتر اگر سواد کافی برای فهمش را داشته باشید
سخن اموزنده از سرکار خانم المیرا پناهی درین کبود(نویسنده،دانش اندوخته علم روانشناسی)
فریاد از من ،
سکوت از تو،
من شرمسار سکوت خویشم
حجت اله حبیبی
عکس من ،
برعکس من ،
فریاد دارد
با سکوت....
حجت اله حبیبی
در سایه ی خاک، خفته در خلوتِ مطلق
زیباییِ خفته، تماشاییِ بی حد و حصر
در آغوشِ خاک، سیراب از بوسه ی باران
بهانه ای نهانی، برای شکفتنِ بی بدیل
زیباییِ خفته، چون گلی نو رسته در سکوت شب
بی خبر از هرج و مرجِ دنیا، در خوابی آرام و...
هیچ دردی کشنده تر از دردی نیست ک انسان را ب سکوت وا دار می کند..
مرگ بی صدا
نویسنده المیرا پناهی درین کبود
عجب درد بی فریادیست سکوت ..
گویی زنده ،زنده خاکت می کنند..
گاهی در زندگی پر از حرفی ولی باید لال شوی…
نویسنده :المیرا پناهی درین کبود
نه امسال، /
چندین سال است /
سارا /
سفره هفت سین اش را /
با سکوتِ دارا /
می چیند /
«آرمان پرناک»
دلم میخواد به زمانی برگردم که آدم های دور و اطرافم را درست حسابی نمیشناختم ، همان موقع هایی که از ته قلبم دوستشان داشتم و با تمام وجود بغل شان میکردم و از درد هایم بهشان میگفتم و درد و دل میکردم بی آنکه بدانم روزی همون آدما با...
چقدر سکوتت آشناست
در آن لحظاتی که بی کلام با هم بوده ایم
در آن تنهایی هایی که با هم سپری کرده ایم
در آن لحظاتی که کلمات نمی توانستند بیان کنند
اما قلب هایمان در آهنگ سکوت همدیگر را می فهمیدند
ما در تنهایی هایمان با هم بوده ایم...
با غمی که در دلتان جاودانه شده است
کوه ها را سنگین و اندوهگین کرده
اما خورشید ملایم، با عظمت خود
پشت ابرهای پریشان ایستاده است
لحن سکوت غمگین و عمیق
در هوا چون نغمه ای شنیده می شود
سکوت آنقدر سنگین و اندوهگین است
که هر ذره ی هوا...
دل انگیزترین نغمه ی زندگی
سکوت نگاه توست
وقتی که با هر مژه بر هم زدن
دوستت دارم هایت
به قلبم هدیه می شود
مجید رفیع زاد
دست ساعت همچنان می چرخد و زمان می گذرد
در همان سکوت که در آن به فکر فرو می روی
به دنبال پاسخ هایی در بیابانی می گردی که سخت است پیدا کردنشان
آیا معنای واقعی زندگی را می دانی؟
آیا خودت را می شناسی؟
آیا آرزوهایی داری که هنوز...
در سکوت سنگین زمستان، آهوی تنها ایستاده است،
در جنگلی پر از برف، که درختان آن مانند ارواح درهم پیچیده اند.
شاخه هایش مثل شاخه های درختان به سوی آسمان می رسند،
می درخشد با درخششی که هر چشمی را به خود جلب می کند.
دخترک کبریت فروش
در شب های کریسمس، زیر برف های سپید
دخترک کبریت فروش، با قدم های لرزان و سرد
در تاریکی و سکوت شب، تنها و بی کس
با کبریت های کوچکش، آتشی روشن می کند
در خیابان های پوشیده از سرما و سکوت
آرزوهایش، همراه با نوری کوچک...