متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
دوباره دریا دریا شکفتنِ آتش
به زیرِ خاکستر، اتّفاق می افتد
با پای دل دور جهان را گشتم، امّا
چیزی به جز یک مُشت غم، پیدا نکردم
رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
تا پاک کنی از همه دنیا اثرم را
باید که بچینی همه بال و پرم را
بر جام دلم خون جگر ریخته ای باز
از کون ومکان هم تو نگیری خبرم را
باید دل آشفته ی من را توببینی
این حال عجیب وغم عشق دگرم را
لبریز شده قلب من...
بر ریل های پیر برایم غزل بخوان
سرتاسر مسیر برایم غزل بخوان
بگذار سر به شانه ی تنهاییم عزیز
ای ماه سر به زیر...برایم غزل بخوان
مانند ابر دور تن کوه من بپیچ
بانوی تن حریر برایم غزل بخوان
من یک قطار دربه درِ بی مسافرم
در کوه و در...
به غیر از آینه هرگز ، قبول باید کرد
نبود همنفسی در جهان ، مقابل من
رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰