متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
باران بهاری، نسیم را به مهمانی طبیعت می آورد
شکوفه ها کلاهی سپید بر روی شاخه های درختان هستند
قطرات شبنم بر گلبرگ ها، همچون الماس های طبیعی می درخشند
سیاهی درونت را با نفس کشیدن هوای بارانی تطهیر کن
اگرزیرباران رفتی؛چترباخودنبر،بگذاردستهای باران،گونه های زیبایت رابه جای من نوازش کند.
امروز خدا با من یار بود! گریه ام را کسی ندید.همه باران را دیدند.وقتی که باران دستی به سر روی خیابان میکشید تا برای جشن بهار آماده شوند، همه گریزان به گام هایشان سرعت داده بودند...نمیدانم از چه فرار میکردند! موسیقی آرام ناودان از سرعت من می کاهید...چه عجیب این...
آسمان،
باران،
کوهستان،
کُردستان آزاد،
آتش و
تو!
زیباترین دارایی های من در هر عید نوروزید.
شعر:دلبرین عبدالفتاح
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
یاد قدیم
قدیم حریم خصوصی مونهه
حتی حمومشم عمومیه ولی
چشم هیچکسی هرزه نهه
اونروزو پای کسی جلو کسی درازنهه
ولی پشت پازدن هم هیچکسی بلد نهه
اونروزو برگروچنچه و بختیاری مونهه
ژله و پای سیب نهه
اوج کلاس سفرون سبزی و اش و ترشیه
اونروزو رنگ سال نهه ،مانتوی...
هوای لحظه هایم
توفانی ست
دلتنگم
درست به اندازه ی آغوش تو
چتر خیالت را
که دست به دست کنم
ابر چشمانم
می بارد
علی مولایی
باران که می بارد
دلم غمگین می شود
می روم
به کجا نمی دانم
من بغض میکنم
آسمان گریه...
زهرا نمازخواجو بیتا
الان چگونه ای؟!
آیا باران بر موهایت دست کشیده است؟!
یا که لباس هایت را خیس نکرده است؟!
باران چنین است!
دوست دارد، با مردم شوخی کند،
دست بکشد بر گیسوان زنان و پیرهن دخترکان و
دوباره، راهش را لبخند زنان پیش بگیرد
و غم و غصه اش را در...
از چراغانیِ چشمان تو من جان دارم
بی تو یک نسبتِ نزدیک به باران دارم
روشنم از تو و آن مُنحنیِ لب هایت
من به لبخندِ پر از صبحِ تو، ایمان دارم
در زیر باران دختری قدم زد
چتر در دست و دلی پر از آرزو
آسمان شب سیاه با ابرهایی زیبا
با رقص باران، آرامشی به دست می آورد
قدم هایش در خیابانی خلوت
سبک می گردید در آغوش باران
گوشه هایی چتر به درخشش درختان
پنهان شده ی رویاها و...
چه لذتی داشت بهار
اگر عشق با دست هایش
گره دوری مان را باز می کرد
تو از جاده ی انتظار می رسیدی
و پر مهرتر از باران
بر من می باریدی
بذر دوست داشتنت
در باغچه ی سبز دلم
جوانه می زد
و آنگاه شکوفه های بوسه ام
بر...
هر شب دلهره ی نداشتنت
خواب را از چشم هایم می رباید
ای کاش نبودن هایت تمام می شد
و قلب هایمان در آغوش هم می تپید
باران احساس
از ابر چشم هایم می بارید
و تو با گرمی دست هایت
دلم را قرص می کردی
برای همیشه داشتنت
مجید...