متن بهار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بهار
یلدا ، نوروز ، بهار
تقویم برای ما
همان پاییز است !
روزهایی زرد
و صورت هایی
از سیلی سرخ شده
یلدا ، شب پیوند ما
با پاییزی دیگر است !
مجید رفیع زاد
بهار..
پشت آن پنجره زیباست قشنگ ست بهار
آتشی بر دل تنگ ست و سنگ ست بهار
بهار را گفتم..
گفتم آرامی
گفت در خلوت
گفت مادامی
بوسه بر چشمی
میزند معشوق
دل کند رامی
آمدنت مانند بهار
و همچون رنگین کمان بعد از باران
زیباست
و ای کاش
در اوج این همه زیبایی
به مهمانی من می آمدی
میان تمام لحظه هایم
تکرار می شدی
تا هر ثانیه
دوست داشتنت را
با تپش های قلبم
اعتراف می کردم
مجید رفیع زاد
روی کاغذ سپید می نویسم:
لبخند / بهار / عشق
بی تو سیاه پوشند
،
دیرگاهیست
لبخند تو
بهار عشق من نیست.
بهار می شکفد
پشتِ قابِ خاطره ها
حجت اله حبیبی
پاییز ،
می وزد
بهار ،
می ریزد .
حجت اله حبیبی
وقتی با خنده شروع می کنی ،
بهار می شکفد در دل
اما
پاییز
طعم تازگی گریه ات را دارد.
حجت اله حبیبی
برسان
قاصدک
ای پیک بهار !
سخن از عشق
سخن از دل
سخن از زمزمه ی مهر
به یاری
که بی تاب تر از این دلِ بی تابِ من است
و سلامی برسان
چو نفسهای بهار
به وفای دلدار
به شکوه گلزار
و به آوای هَزار
که معطر شده با...
هر شب بغض در من طلوع می کند
و خزان دست از سر آسمان چشم هایم
بر نمی دارد
بیا عشق را در من زنده کن
تا که همچون نهال
میان دامنت سبز شوم
بیا که من در انتهای هر شبم
بهار آمدنت را
انتظار می کشم
مجید رفیع زاد
بهار را دوست می دارم
ولی گیلاس را؛ بیشتر
و عشق را پاس می دارم
ولی احساس را؛ بیشتر شیما رحمانی
در انتهای کوچه ی بهار
مرا بخوان به بن بست آغوشت
تا در امان باشم از سوز فراق
مجید رفیع زاد
دی شد حدیث جوانی و بسر رسید بهار عمر
به آینه قسم که دگر ننگرم روی ماه خویش
فیروزه سمیعی
گذشت این عمر و جوانی
اما بهار را ندیده خزان شد