متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
پایان نـבارב בلتنگے هاے تو،
هر شب با نبوבنت بیش از حـב میشوב.
خانه ام را می خواهم....
همان خانه
همان کوچه
همان دختر همسایه
با همان لبخند و روسری چارخانه....
که در چارخانه هایش،
خانه ام را گم کرده ام....
قصه ی دلتنگی من از چشمانت آغاز شد...
از همان لحظه ای که نگاهت
بی آنکه سخنی بگوید
تمام هستی ام را به بند کشید.
تو را دیدن
عبور از مرز عقل بود
و اقامت در اقلیم دل.
چشمانت
نه آینه بودند
نه دریا
که آیاتی بودند از کتاب عشق...
نوشته بودی:
تا که سرمای اینجا اذیتت نکند
موسوم شکفتن شکوفهها برگرد پیشم.
و نوشته بودی:
حتا اگر درختان جوانه نزنند،
باز هم من میل دیدارت را دارم.
شاعر: #سارا_عثمان
ترجمه: #زانا_کوردستانی
زیر گوشش گفتم:
«کاش میشد کوچیک کرد و گذاشتت توی کیف.
اینطوری دیگه دلتنگ نمیشدم.
همیشه همراهم بودی.همیشه کنارم بودی.»
تو آرامبخشترین نسخهى منی
بیا خودت را بپیچ به زندگانی ام❤️
و سکوت شب،
میزبان تمام غم دلتنگی هاست.
سر می رود تا سر دهد
فریاد سر را سر به سر
گر سر نباشد سر به راه
بر سینه سربار است سر
محبوب جانم :
از دل من تا وصال تو راه چندانی نیست؛
صبوری می کنم برای دوای که دردهایش
را تو می فرستی با کس نگفته ام با من چه
کرده ای؛ تا نور دیده ات شوم،
تا عیش باتو میسر شود مرا✨
عشق یعنی که دلت تنگ یکی باشد او.
بی خبر از حال این دلتنگیِ پنهان تو.
وعده ی دیدارمان باشد همان روزی
که از دلتنگی تو میرود جان از تنم.
شب بخیر، ای بهترین دلتنگی پنهان دل،
کاش میشد تکتک ثانیههای بدون تو بودن را
به پای چوبهدار کشاند
و بر دار حسرت، یکییکیشان را
به تماشای مرگ نشاند
بـבهـڪارم بـہ آغوشܩ.
یـہ בونـہ جــان مثــل تـــو...
من و دلتنگی به انتظارت نشسته ایم
اگر زود برسی من قاتل میشوم
اگر دیر برسی آن قاتل من!
ای استکانِ تو لبریز!
ای از نگاه تو مخمور
شرابخانهٔ تبریز!
روانه شو به درختِ
خمیدهپشتِ خزانم
روانه شو به گلویم
که تشنهام به انارت
دیوار مَسـجد به ستوه آمده از طَوافِ مـا
یا برگـرد ، یا با خیالِ مِیکده نِگهت میدارم
مرداد ؛ مُردد بود و ناکام ماند
ولی عشقِ ناتمام را باید به شهریور سپرد
شهریور ؛ فرشتهیِ آتشینی است
که همیشه عطشِ دلتنگی را به جان میخرد
زمانش رسیده است
باید خاکستر باقیمانده از تو را
دوباره شعلهور کنم
خسته ام از این همه تـڪرار בلتنگــے.
خــבاونـבا آغوشش رسـان.
پاییز که میشود دلم غم دارد
بی تو دل من همیشه ماتم دارد
برگرد بیا که فرصتی دیگر نیست
برگرد دلم فقط تورا کم دارد
پاییز پراز حضور زیبایی توست
رنگش همه رنگ موی رویایی توست
دلتنگ توام فقط تو را کم دارم
برگرد بیا چه وقت تنهایی توست
،هیاهوی غریب ومبهمی پیچیده درجانم ،
پرم ازحس دلتنگی که نامش را نمیدانم
برایم قاصدک ازعشق آورده ست پیغامی
ومن گرم نگاهش این چنین مبهوت وحیرانم
تو ازحال خوش بودن برایم شعر میخوانی
ومن درحسرت شبهای بی تو سخت نالانم
تواتش،میزنی بر دل به آهنگ غزل هایت
ومن در اولین...
مثل پاییز کمے بـــے تـــو..،
غم انگیزم و בلگیرم و بارانے و سرב.