متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
چرخاند مرا گردشِ دوران وُ... دَمَش گرم
انداخت مرا گوشه ی زندان وُ... دمش گرم
گهگاه که با یادِ لبی شعله گرفتم
سوزاند مرا نغمه ی باران و... دمش گرم
چون گوشِ کسی محرمِ اسرار نمی شد
آمد به دلم یادِ سلیمان و... دمش گرم
دستم نرسد تا به سرِ...
رویایِ من همیشه
پاییز است سردُ بارانی
بهانه ای
برایِ آمدن در آغوشَت
زیرِ چترِ سیاهَت
گرفتنِ دستانَت
قدم میزنیم
کوچه یِ خیال را که
انتهایَش به بوسه
ختم میشود.
آگرین یوسفی
صدای آمدن پاییز می آید
براستی چند برگ و گل
از شاخه و شاخسار خواهند افتاد و
به زیر خاک خواهند رفت؟!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
در برگ ریزان، کودکی می گرید،
نامش زمستان است!
در یخبندان، صدای پای دختری به گوشم می رسد،
نامش بهار است!
در میان گلزارها، صدای بانویی را می شنوم،
نامش تابستان است!
در زیر تابش و گرمای شعله های آفتاب،
صدای ناله های زنی شوهر مرده را می شنوم،
نامش...
تنها برگی کافی ست
برای نصب تابلویی
جهت نشان دادن اوج زیبایی
فصل پاییز...
شعر: ناصح ادیب
ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی
زمستان با لبخند ابرها می آید
در برف های سفید آسمان می بارد
طعم خنکای زمین به دل ها نشسته است
پاییز نیز خسته از خداحافظی هاست
جنگل ها درخشش و زیبایی را در دام می اندازد
برگ های زرد رنگ در هوا می چرخند
صدای غم پاییز به گوش...
یلدا ، نوروز ، بهار
تقویم برای ما
همان پاییز است !
روزهایی زرد
و صورت هایی
از سیلی سرخ شده
یلدا ، شب پیوند ما
با پاییزی دیگر است !
مجید رفیع زاد
پاییز فصل ضیافت هایی
از جنس ماندن بود
وقت رقصیدن برگ های سرخ
و فصل نوشیدن قهوه ی یکرنگی
ای کاش بودی
تا برای تمام دلتنگی هایم
ترانه می خواندی
و چون پاییز
فصل دلخواه من می شدی
مجید رفیع زاد
صدای پای یلدا می اید..
انتهای خیابان اذر...
خزان بوی رفتن میدهد...
وقرار عاشقی برف و
برگهای رنگی وعشق بازی
عاشقانه عروس فصلها..،؛
چه کسی گفته پاییز کرک وپر ندارد
پاییز جان میدهد..!
زمستان جوانه میزند..!
وهمه چیز به اسم بهار تمام میشود.
اسمان بغض میکند...
پاییز چمدان بدست ایستاده.....
درخشش نور مهر بر پاییز نشسته
برگی بر زمین، رویای بی پایان را در خود جای داده
در آرامش خواب، نیایشی بر کنار زمین آغاز شده
برگها با نوازش باد، به رقص درآمده
نور درخشیده، مانند شعله های روشن می درخشد
درختان میراث پاییز را می پذیرند،
در تابش سوزان...
در نیمکت چوبی می نشیند
پایم را نوازش می دهد تار و پود فرش پاییزیی
روحم از زردی و نارنجی گل ها آرامش می گیرد
مشغول تماشای تابلوی پاییزی هستم
سبزی رنگ خاطرات زرد می شوند و رقصان بر زمین می نشینند.
زیبایی پاییز، رنگ دیگری به دنیای ما بخشیده.
چای دم کرده ام و نشسته ام به گوشه ای
به تماشای برگ های زرد پاییزی
آسمان آبی است و خورشید می درخشد
و من در آرامشی وصف ناپذیرم
لذت بردن از این لحظه زیبا
بهتر از هر چیز دیگری است