متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
«از خودم برایت بگویم؟ از خانه، از خیابان، شهر، صدای پایِ ما، از شب؟ از کجا برایت بگویم؟ جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟!»
- عباس معروفی
محبوب من
امروز پیش از آنکه خورشید چشم هایش را
روی دلتنگی هایم بگشاید
پلک هایم دنیا را به آغوش کشیدند
اما من هنوز هم خسته ام
خسته از حرف هایی که
درد عمیقی را به قلبم هدیه داده اند
خسته از آدمهایی که تو را در نگاه دیگران می...
هنوز هم از تاریکی می ترسم
ولی تو دیگر از ترس های من نمی ترسی!
هنوز هم دلتنگی هایم را نقاشی می کنم
ولی تو دیگر برای نقاشی های من،
مدل و الگو نمی شوی...
هنوز هم هوای عطر شال گردنت را می کنم
ولی تو دیگر آن عطر و...
.
نبودنت را در پاییز هم
به دوشِ دل می کشم
فصل برگ ریزان خاطرات تو
غروب و نسیم دلتنگی هایش
می لرزاند تن عاشقی ام را
عشق و خاطرات تو
زرد و نارنجی می شود
رنگ شاعرانه می گیرد؛
قدم می زنم
بدون چتر زیر نم نم باران،
قصه...
ملحفه سفید را روی جسد کشید
تا سه شمرد
یک ،..دو ،..سه.
ملحفه را برداشت جسد نبود
همه کف می زدند
چه شعبده بازی
چه حرکت عجیبی
ای کاش ای کاش من را هم غیب می کرد،
گم می کرد،
گم می شدم
می رفتم در اعماق تاریکی پنهان می...
باران ڪہ مے بارد ،
دلم برایت تنگ تر میشود .
راہ مے افتم بدون چتر ؛ من
بغض میڪنم، آسمان گریہ !!
من آن را روز را می بینم،
همان روزی که
در تنهایی خود خواهم مرد و
بعد از مرگم،
تو چنان عاشقی گم کرده یار،
کوچه به کوچه به دنبالم خواهی گشت.
شعر: هیوا قادر
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
روزی گفتیم فقط مرگ می تواند
ما را از یکدیگر جدا کند،
مرگ شتاب کرد و ما از یکدیگر جدا کرد
سرگشته ام و حیران در این سرای دلتنگی ...
غمگین نظاره می کنم شبانه های تنهایی ام را
که چه بی رحم روشنایی ماه حضورت
روشنگر آسمان تاریک چشمانم نیست .. ..
باید خیال کنم
هستی و دوستم داری...
باید خیال کنم امشب زودتر
از همیشه خوابیده ای که شب بخیر نگفتی !
باید خیال کنم چقدر حرف داریم که فردا بزنیم
باید خیال کنم و خیال کنم وخیال کنم...
بعضی رفتن ها را نمیشود باور کرد...!
...
وقت رفتن
آسمان میبارید
لبهایت را
بوسیدم و تو
اشکِ دلتنگی ام
را زیر باران ندیدی.
آگرین یوسفی
درواقع رفتن های حقیقی،دریغ از وداع است…
یکهو چشمانت را باز میکنی و میبینی ،که دیگر کنار تو نیست!
دیگر،قرار نیست با او خاطراتی را بر بوم سپید پوش زندگی نقاشی کنی…
دیگر،قرار نیست قفل صندوق اسرار دلت را بر روی او بگشایی…
دیگر قرار نیست یا بخندی یا،بگریی
دیگر،قرار...
اینجا
زیر باران بی امان
مردی مبهوت از نبودنت
آواره و سرگردان
تمام پیاده روهای شهر را گیج می زند ..!! 🖤💔
من پرنده ای بلند پرواز بودم
که زندگی شاهانه ای داشتم
وقتی که به زندگیم پا گذاشتی،
در وجودم حل شدی
با خودم گفتم که تو فریادرس من خواهی شد
و غم و غصه ام را بر طرف و شادی بخش زندگی ام خواهی شد
اما عمر عشق ما زیاد...
آوار یعنی ...
نداشتن شانه های تو...
وقتی دلتنگی هایم در من فرو می ریزد
و خشت به خشت...
ویران میشوم !!!
برگرد و بمان ...
اصلا بخاطر من نه
حال گیاه خانه تب دار است
نگاه پنجره مشکوک و...
ماهی حوض کوچکمان غمگین است
اما اگر آمدی
کمی هم به من سربزن
حال من هم رو به ویرانی است ...
روحم درد می ڪند
وقتی وجودت رامیخواهم!
ونیستی
وقتی دلم هوای بودنت
را می کند و نیستی
وقتی حسرت شنیدن صدایت
را می خورم ونیستی...
محبوبم ...
امروز هم بی تو گذشت.
چشم من به ندیدنت عادت نمی کند؛
زبان نامت را به سختی در دهانم می چرخاند؛ دست ها بلا استفاده و گوش هایم صدایت را ...
روزگار غریبی ست و درد هر بار یکی از اعضای تنم را احاطه...