متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
وَ نیستی تو و خمیازه می کشد یک ریز
دهانِ ساعتِ شماطه دارِ من دیگر
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۵/۱۵
شب ها به یاد تو بیدار ماندم
ز هجران تو دل به آزار ماندم
تو رفتی و من با دل خسته تنها
در حسرت دیدنت زار ماندم
دل را به عشقت سپردم شکسته
همچون غریبی به بازار ماندم
تو نوری که خاموش شد در نگاهم
به تاریکی شب گرفتار ماندم...
تا می کنم هر بار چشمت را مرور، انگار
گل می کند روی لبانم، مطلبی تازه
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۴/۲۰
تا کی عطش می نوشی از دستِ کویرِ آه
باید کُنی از چشمه ی باران، لبی تازه
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۴/۲۰
افتاد تا گیسوی تو در دستهای باد
دل ماند و اوضاعِ قمر در عقربی تازه
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۴/۲۰
هرچند در من ریشه کرده یأس ، امّا باز
لبریزم از اعجاز یارب یاربی تازه
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۴/۲۰
در دامن صحرا شکفته، کوکبی تازه
بیرون زده از خانه، مهتابِ شبی تازه
رضا حدادیان ۱۴۰۳/۴/۲۰
ویرایش شده
نام غزل: دلدادگی
هرکسی دارد به سینه درد پنهان ای خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می تپد قلبم برای آن...
ویرایش شده
نام غزل: دلدادگی
هرکسی دارد به سینه درد پنهان خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می تپد قلبم برای آن صدا...
نام غزل: دلدادگی
هرکسی دارد به سینه یک غم پنهان خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می تپد قلبم برای آن صدا کردن...
نام غزل: دلدادگی
هرکسی دارد به سینه یک غم پنهان خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می تپد قلبم برای آن صدا کردن...
نام غزل:دلدادگی
هرکسی دارد به سینه یک غم پنهان خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می رود قلبم برای آن صدا کردن چرا؟...
یک لحظه دلم خواست که در آغوش تو باشم
بی تابی قلبم به تمنای تو باشم
آن چشم خمارت که مرا برده ز خود دور
چون سایه همیشه پی روی تو باشم
لب های تو چون شهد، پر از عشق و امید است
من مست ز هر جرعه ی آن...
ذهنِ زمین، خالیست از اعجازِ پرواز
لبریز کُن از آسمان ، بال و پرت را!
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۴/۱