متن غم عمیق

که تا تو را بسرایند دم به دم، انگار
تمام پنجره های جهان ،دهن شده است

شکسته پشت دلم زیرِبار چشمانت
قبول کن که نگاهت کمر شکن شده است!

کشیده‌ام کنار
از هر شیء که نامش آدم است...

بوسیدم
دودی را که
ریه اش را بوسیده بود....

زهره تاجمیری

امروز که گذشت،
تمام قاصدک‌های دشت،
سویت خواهند آمد؛
تا پیام‌رسانی باشند،
قصّه‌ی ناتمامِ احساسم را!

➷➷➷➷➷ با اینکه نمک رو زخمم پاشیـבے
باز هم زخمے نزבم کـہ سوزشش بـہ قلبت برسـہ ..

دلتنگی یعنی بغض کنی
در خودت فرو بریزی
شانه ای نباشد سرت را بگذاری
دستی نباشید مرهمی روی زخم هایت بگذارد
خود را در کنج اتاقت حبس میکنی
با حسرت عکس هایش را تماشا میکنی
در تنهایی جان ب جان تسلیم می شوی
خشت خشت وجودت ویران می شود…
ودر...

‍
از یه جایی به بعد خودت دو دستی بعضیا رو میذاری کنار!


و تو، سهم من از تمام دنیا بودی و، سهم من از تمام دنیا، هیچ بود

هم درده و

هم درمان

چشمان سیاه

تـــــــو...

دلیل مُردنم تویی
باور نداری
سینه ام را بشکاف
نبش قلب کن.

دلم برایت تنگ شده
همانقدر که نمی دانی
همانقدر که نمی فهمی...

پدربزرگ عزیزم با رفتنت؛

ساز زندگیمان غم انگیز و تکراری شده،

تبسم از رویِ لبهایمان رَخت بربست و دلخوشی هایمان خاکستر شد،

غم رفتنت،اندوه را به قلب هایمان روانه کرده،

بعد از تو جهان سازِ ناسازگاری برداشته و زندگی را به کاممان تلخ و دشوار کرده است...

روحت شاد 🖤