متن آرزوی دیدار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرزوی دیدار
دلتنگ توام خط بزن این فاصله هارا
دنبال تو گشتم همه ی قافله هارا
زخمی که به دل دارم از این فاصله قدری ست
کز یاد ببردم همه ی آبله هارا
ازچلچله ها بسکه سراغ تو گرفتم
مجنون تو کردم همه ی چلچله هارا
با سلسله ی موی تو شاعر...
ای کاش چشمم شاهد خندیدنت باشد
وقتی که فصل خرم روئیدنت باشد
از شاخه ی احساس میچینم توراوقتی
ای سیب سرخ من زمان چیدنت باشد
تو میشوی پیدا میان هاله ای از ذهن
تا نیت چشمان حوا دیدنت باشد
عطر تو میپیچد میان دشتها وقتی
ایام ناب در هوا پیچیدنت...
تشنه ای منتظر معجزه ی بارانم
مثل گلدان ترک خورده لب ایوانم
بانگاه همه ی آینه ها درگیرم
ودر این بادیه عمریست که سرگردانم
گرچه عمری نشده قسمت من دیدن تو
قسمتم میشوی آخر وخودم میدانم
باز برگرد واز این غائله دریاب مرا
که ازین درد به لب میرسد آخر...
بمان کـہ وصل توام،בر سینـہ آرزوست.
ای کاش خزان شود، باز به فصلِ باران برسیم،
آخرِ کوچهی تمنا، کاش به وصلِ جانان برسیم!
دست به دست باد دادم
که بیاورد نسیمت را،
در زمانهٔ سکونِ لحظههای پرالتهاب
ابرهای خسته رفتند
ماه اما برنگشت
شب فرو ریخت
و ستارهها نامت را زمزمه کردند
بیآنکه تو باشی...
دستهایم به تو نمیرسد،
اما قلبم همیشه دنبال توست…
افسوس که بی تو،
انتظار جانم به لب آمد.
ای کاش، نگاهت بزند، چشمکِ احساس؛
تا در پرشِ چشمِ دلم، برق زند، مهر!
کاش امشب..،
تو به خواب منِ دل خسته پیدا بشوی.
ڪاش امشب…
ڪاش امشب باران میبارید،
ڪاش خیابانها خیس از عطر خاطرہ میشدند،
ڪاش ڪسے در گوش دل، زمزمهاے از جنس آرامش میخواند،
ڪاش ماہ، دلش براے دلدادگان تنگ میشد و نورش را مهربانتر میتاباند،
ڪاش… ڪسے از دوردستها، بیبهانہ دلتنگم میشد!
ڪاش امشب، باد پردههاے انتظار را ڪنار میزد،...
کاش میشد یک دم بهانه کند،
دلت هوای دلم را
روزهای جنگ، حملههای پیاپی
و آوای تلخ شهادت جوانان شهرم
بر التهاب دلنگرانیام میافزود
و اندوه را ژرفتر در جانم مینشاند
هر لحظه دلواپس تو بودم
و این بیم و اضطراب
چون سنگینی اندوهی سترگ،
در رگ و جانم ریشه دوانده بود.
در آن روزهای پرهیاهو،
آرزو میکردم:
کاش همچون...
کاش فاصله ها کم بشود،
تا بوسه ی تو مرحمی باشد بر زخم های کهنه ام.
تو ای قرار هر شبم که مستم از،سبوی تو
دلم نشسته باز هم خمار گفتگوی تو!
پرانده خواب از سرم، دوباره شور عاشقی
نمیخورم به جان تو. قسم ولی به موی تو_
تمام دفترم شده غزل غزل نشانی ات
وچشم واژه ها همه، اسیر جستجوی تو
دراین سکوت شهر شب،...
کی میآیی؟
در امتداد روزهای بیتو، ثانیهها بیقرارند،
و من، بیصبرانه چشم بر راه گذاشتهام،
تا سایهات بر آستانهی این انتظار نقش ببندد.
باد، نامت را در گوش شبها زمزمه میکند،
و ماه، خاموش به قاب پنجرهام خیره مانده،
گویی همهی دنیا چشم به راه آمدنت دارد.
کی میآیی؟
تا...
دلم هر لحظه تو را می خواهد،
آری تو را،
گاهی با خود می گویم دروغ است و نمی شود،
باز هم آوای درونم خبر آمدنت می دهد و با تو بودنم،
دلخوش به اینکه ی روزی در کنارم باشی ، قصه ی عشق بخوانیم در کنار هم،وبا هم بودن،...
🌴🍃🌴🍃
مهدیا!
میشود آیا؛
که پرده از رخ برگیری؛
و همه آفاق را،
از خورشید رویت،
در نور بنشانی؟
بهار آمده است اما
دلم بی تو
هنوز پاییزی است
و واژگانِ شعرم
دلتنگ و بی قرار اند
دلتنگ و بی حوصله
ای کاش
با طلوعِ خورشید
و به همراهِ لبخندِ بابونه ها و رقصِ قاصدکها
نسیمِ بهاری
خبرِ آمدنت را برایم می آورد.
با آمدن صبح
دلم دنبال بهانه ای است
که با تو باشدتمام لحظه ها و ثانیه های روز را
حتی در خیال
حتی به اندازه ذره ای دلخوشی
آری ذره ای دلخوشی
دلخوش به اینکه تو می آیی
و جهانم با تو پر می شود از تمام تو
کاش بودی
تا با تو جان می گرفت
هر صبح
لبخندی که خسته است از نیامدنت
از روزهایی که بدون تو
به پایان می رسد
کاش بودی ...
دلم برایت تنگ شده مادربزرگ
دلم برایت تنگ شده ننه
اون موقع ها کی می گفت مامان بزرگ ؟!!! بی بی
ننه و....
ننه جان دلم برای بوی تنت برای صورت گرد و سرخت باورت میشه حتی برای چشم غره های ترسناکت تنگ شده
ننه جان تو که رفتی باغ...
ای ذوق نفس کشیدن من تو کجایی..؟
ا