متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
باران و ساحل من و تو دست در دست
بوی اتیش و هیزم
شانه ب شانه رفتن
سایه ها را پشت سر جا گذاشتن
به سمت دریا دویدن
غرش توفان و ریختن تگرگ
سوز باد بارش ابر ،به اغوش یکدیگر پناه بردن
رقص موهایم در میان انگشتانت بوسه های گرمت...
بـہ בوش کشیـבט هیچ بار ،سنگینے سخت تر از בلے کـہ از בرב سنگین شـבـہ سخت نیست،،
بـہ בوش کشیـבט בل پر בرב سخت است..
او چه میدانست معنی دوست داشتن را ..
زندگی پر از فراز و نشیب است،یکی از این فراز و نشیبها خود تویی! جالب است نه؟ تو شدهای بزرگترین فراز و نشیب این زندگی که آغاز و پایانش دست هیچکداممان نیست و من در این هیاهو گم شدهام، تنها کسی که میتواند مرا از این سردرگمی نجات دهد تویی،...
دل و دین باخته ام مست و خمارم بی تو
روز را توبه کنم شب به قمارم بی تو
می روم کنج خرابات نشینم تا صبح
هر نفس خسته ام و دل نگرانم بی تو
شهر در شهر همه شاعر چشم تو و من
سالها دربه در از ایل و...
چقدر برای چشمانم
شاعران شعر گفتند
فقط تو خوب
جای زخم هایم را
سطر به سطر سرودی
مرهم هایت را بردار
برویم یک جای دنج
زیر آفتابی که نیست
تا در سکوت مطلق مهتاب
طبق طبق
عاشقانه های جاری نشده
بر قلم را
تحفه قلبت دهم
فقط آهسته سر بر...
چشم هایت
به درد سرت می ارزد
مردی میان سه ضمیر
مبهوت مانده
من رد چشمان تو را
او رد مرا دنبال می کند
کافه تنهایی را
خشت به خشت آجرها
در گوش هم
زمزمه میکنند
برگشته و چون همیشه
فنجان دلتنگی را
سر می کشد
اشک
رد پای خاطرات را
کجا باید ببارد
قلب تو امن ترین جای جهان است
عبور ازتو چه رنجی دارد
تو را دلنوشته ای میکنم بر کاغذ
و کاغذ تب میکند
از تن خسته حرفهایم
کاش میشد نقاشی ات میکردم
که آن هم مجازات دارد
بگو با تو من چه کنم
چقدررویا می بافم برای تو وخودم
رویای مسیر جاده
و یک سبد شعر عاشقانه
تا درزیر تک درخت عاشقی که از معشوقش دورمانده،سر بر زانوانت بگذارم و همه را بخوانم برایت
تا که شاید دل خدا به درد آید و نمیدانم که چه بگویم
که شاید دارم از نرسیدن به...
نصیحت میکنی ای عقل،نروم من سوی او
من به فرمان توام
دل که فرمان نبرد، من چکنم
روبروی گلدان شمعدانی درد دل گفتم و بغضم ترکید
از آن روز، اشکهای شمعدانی ،مسئول آب دادن گل شمعدانی شده اند.
یارب چه محالیست این اندوه شیرین جوانه زده درمن
جادوگرشده ام
دعایی نوشته ام
یک طومار دلتنگی
با اشک چشمانم
و یک سبد دعا با آه دلم
بر دوش بادگذاشته ام
ارمغان خواهد آورد برایت
ومن حس خواهم کرد عطر موهایت را
وقتی که بادپریشانشان کند
و چه غبطه میخورم به باد
پنجره به هم میخورد
و میبرد باد...
نیایش
ای عشق، دیگر چاره ای بیندیش که یاهو یاهویت در دعاهایم بدجوری گلویم را زخمی نموده است،