متن شاعرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعرانه
باورِ مجبورم!
هر قدر هم که ابر بپرورانی
گوشهی گمشدهی آسمان، پیداست
با تکان دادنِ فصلها
بیدار نمیشود زندگی
با شوکهای «طاقت بیاور، طاقت بیاور»
قلبِ غمگین
از درد
بر نمیگردد
چشمبندت را بردار!
آسمان،
همه جا یک رنگ نیست...
تو بگویی “صبح بخیر”،
آفتاب زودتر از همیشه بیدار میشود،
پنجرهها دهان باز میکنند
تا عطر تو را نفس بکشند.
دستم را که میگیری،
درختان از شوق
شکوفههایشان را روی پیراهنم میریزند،
و کوچهها پر از ردپای نور میشوند.
باران اگر ببارد،
تو را بهانه کرده است،
و اگر نبارد،...
مینویسم
تا فراموش نکنم
تا خاطراتم را
در جوهر کلمات
زنده نگه دارم
مینویسم
تا جهانم را خودم بسازم
جایی که رویاها محدود نیستند
و احساسات در قفس نمیمانند
شاید قلمم هنوز خام باشد،
اما هر واژهای که مینویسم،
قدمی به سوی آیندهای است
که در آن من یک نویسندهام...
بهار،
آفتابگردانیست
که رو به رؤیاهایم شکفته…
احتمالاً
در آن دوران
کسی شبیه تو نبود
که ژول ورن
دور دنیا در هشتادروز را نوشت
وگرنه
مانند من
روزانه
بیاختیار، پروانهوار، چندین بار
دور سرت میگردید...
عاشق میشوم؛
وقتی،
عطر نفسهای بهار،
گل به گل،
دشت احساسم را،
به باوری سبز می نشاند...
دوست دارم شبیه تو باشم
تو خوبی
همچو ارغوان زیبا
همچو اقیانوس عمیق
ُهمچو رودِ روان
دوست دارم ارغوانی باشم که بر روی اقیانوس رها
شده و بسوی ابدیت روان است
من و تو
من چرا شاعر و عاشق نشوم، وقتیکه.
سی و دو حرف الفبا، همه مجنون توأند.
به من بگو چگونه به دنیا نگاه کنم
و چشم هایت را نبینم؟
وقتی که دنیا
زیر مجموعه ی چشم های توست.
بوسیدم
دودی را که
ریه اش را بوسیده بود....
زهره تاجمیری
با تو تمام شاعرانه ها را خواهم نوشت
خواهم سرود زندگی را
خواهم رقصید آزادی را
محبوب من
فقط تو بمانی
از پس همه چیز بر خواهم آمد💕
با ترنّمهای نابت، دشتِ جانم سبز شد
با هزارآوای مهرت، زندگی دارد دلم
بگو حرفِ قشنگِ مهربانی
که پُر گردد دل از: حسّی نهانی
زمانی که: دلم بسیار تنهاست
مرا سرشارِ خود کن؛ میتوانی
شبانگاهان رسد روزی به آخر
چو سیلابی که رفت تا بحر احمر
کهکشانی که مرا با خود
تا ثریا میبُرد،
از شانهام گریخت.
حالا...
آفتاب دانه میپاشد
**تا سایهام بلندتر شود
از خنده ی تو
یک باغ پر از پسته
شکفت...