متن دلشکستگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلشکستگی
🍃🌸🍃
@bzahakimi
نمیخواهد، که تکراری شود دل
اسیرِ ذلّت و، خواری شود دل
اگر حسّی به من، دیگر نداری
بگو؛ تا در پیِ یاری شود دل
🍃🌸🍃
@bzahakimi
نوشتم با دلم، گلواژهها را
نخواندی؛ شد دلم، درگیرِ غمها
وَ احساسِ عجیبی، در من افتاد
که ویرانه، شد از آن، دشتِ رویا
عشق از چشمان تو شروع شد،
با جان دادن من پایان یافت.
آسان به تو دل دادم و نشناخت دلت
قدرِ دلکم را؛ چه بگوید به تو دل؟
برگشت گفت: بودن من واست کافیه؟
گفتم :راستش رو بگم دیگه؟
گفت: میدونی که از دروغ خوشم نمیاد...
گفتم: راستش
کاش
تو
همه
بودی
و
همه
هیچ
میشد
بودنشون.
بازمیخواهم که از لبخند پر سازم تورا
هر قدر بد بودیم بد دور سازم من تو را
این کمندِ آهام از چین خوردگی کوتاه شد
بیامیدم ,آن که روزی در کمند آرم تو را
در سر حزنات اگر که شانهام حائل کنی
بوسه یک دو بیشتر سوگند،نگذارم تو را
از...
تو چقدر سنگدلی محبوبم
اشک در دیده و تو نابینا محبوبم
با نگاهم به تو گفتم نروی اما تو
با کلامت، تو بریدی نفسم محبوبم...
گاهی دلم میگرد نه آنکه اندوهی داشته باشد نه
نمیدانم جبر زمانه است یا مقتضیات زمان
یا شاید هم کردار و رفتار آدم ها
اما گویی کوهی را بر دوش میکشیم
کمر خمیده شده است زیر بار غصه هایی که هم دلیل دارند هم ندارند
شاید جایی از کسی دل...
رفت و احساسِ مرا، بشکست باز
بغضِ دل، در سوگِ جان، بنشست باز
بعد از او، دیگر گمانم نیست دل
شاد گردد، با صدای هیچ ساز
کاش میشد که تو هم.
دلتنگ من باشی یکم.
دقیقا نمیدونم چندبار پشت گوشی تو چتای لعنتی
داد زدم که دیگه واسم تمومی ، نمیخوامت ، تو لیاقت منو
این احساس پاکمو نداری ، نمیخوام دیگه دوست داشته باشم...
نمیدونم دقیقا چندبار به ته خط رسیدمو دوباره
برگشتم سرخط و دوست داشتنش رو از سر گرفتم
میدونین کسی که...
خدایا هیچ بندهاے رو شرمندهے افڪار خودش نڪن.
سرزنش میکنم نگاهم را
نه شاید چشمانم را
ویا شاید آن و شاید این
شاید هم دل که تمنای تورا کرد
که صد البته دل بیچاره چرا تقصییر
که اول دید چشمانم و شعله ای زد به دل و کرد پریشان حالم
سوختیم از اضطراب عشقی که بهر ما تسکین نداشت
خاطرمان ملول گشت و جانمان گرفت و لب نگشودیم
میزنی تیرِ جفا، بر قلبِ من؛
باز هم میخواهمت؛ نامهربان!
آمدی تا مشکلی کمتر کنی
مشکلی کمتر نشد هیچ،جالب این جاست تو خودت مشکل شدی!
میگه هستم ولی من میدونم پریده💔🦋
دگر نیست،
و این آغاز دلتنگیِ من است.
ژرفنای چشمههای شورِ دل
با تبِ داغِ عطش، بیزاب شد
بادِ امواجِ موافق هم، مدام
بهرِ کشتیِ نهان، ناباب شد
پ. ن:
«زاب»: زهاب؛ زهآب: ۱_ چشمه. ۲_ آبراهه.
بیزاب: منفی برای زاب.