متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
وقتی که دلتنگ می شوم
خودم را مهمان می کنم
به کافه ای در شهر
اما خالی از عشق
قهوه ای تلخ بر روی میز خاطره ها
می نوشم به عشق آرزوهای محال
و باز دلتنگ تر از همیشه
مهمان می کنم خودم را
به خیابانی که سنگ فرش آن...
تشنه اند چون کویر !
تنها نگاه توست
که سیراب می کند
این کویر در حسرت باران را
بیا که دل نوشته هایم
چشم هایت را
التماس می کند
مجید رفیع زاد
کا ش باران ببارد
آنوقت میتوانم تا درازای سکوت شب
حرف های دلم را بگویم
آخر موهای توآنقدر بلند است
که میترسم شب کوتاه شود
و صحبتهای من ناتمام
باران!
بگذار بخوانند،
صدای گنجشک ها هم زیباست...
رها فلاحی
کنار پنجره از کِی؟ سخن نگو باران !
چه شد چه شد نکند وی ...، سخن نگو باران !
غرورِ پنجره را پیشِ چشمِ ما نشکن
برای شیشه ی بی مِی سخن نگو باران !
بگو غروبِ نفسگیرِ جمعه نیست کنون
از انتظار و دعا هِی سخن نگو باران !...
ابر می آید گاهی و باران می خواهد فقط
شبیه دل من که می گیرد و گاهی اشک می خواهد
همچون رودی که باران ساخته است
می گذرد در دل من آن رود از خون
پریا حبیب زاده
@Parya habibzade
آرام آرام...
چه زیبا میزند باران به روی
خاطرات کودکی هایم
چو کودک می شوم آرام و چشمانم
درون دفتر نقاشیم زل میزند باران و
من آرام ...
قصه می خوانم
و نقشی میکشم در یک شب باران
برای کودکم
آرام آرام...
دلم پاییز می خواهد
دلم رقصیدن برگ درختان را سر شاخه
کمی بوییدن عطر تو را با مهر می خواهد
دلم یک آسمان لبریز از رحمت
و برق آن دو چشمان تو را در نیمه های شب
به زیر بارش باران ولی با عشق می خواهد
دلم پاییز می خواهد...
باران هم بارید
باد وزید
آسمان ابری شد
نه باران شست
نه باد برد...
چگونه است
این دلتنگی های آدمی؟؟
اشک هایم،
بارانی ست یک ریز
می بارد از بلندای آسمان...
باران می بارد،
خدا،
آرزوی دشت را بر آورده کرد!.
بیا تا همراه باران، تفسیر کنیم ،
عشق چند شنبه اتفاق افتاد.
تراژدی آسمان ابری،
سناریوی نوشته شده دیوارها
چکه های باران،
سمفونی آغوش داشت.
چتر دونفره زیر باران ،
چشمان مشتاقم مرا گمراه میکرد.
لبخندهایت همانند معجونی برای دلوابستگی بود .
تانگوهای شبانه وملودی شکسته پرکاشن،
بی اختیار ما...
کدام فرشته ی خدا،
در گوشه ای از آسمان،
حزن آلود
دلش گرفته ست؟!
...
باران می بارد...
(رها)
باران میبارد که مرا مبتلا کند
درد ِ این دل ِ سوخته را مداوا کند
رفتی ُ دریا غرق در اَشک هایم شد
اما کسی نبود تا دلم مدارا کند
سیده فاطمه حسینی