متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
جهان بی رنگ جانان را نخواهم خواست ای جانم
تویی جان و تنم بی تو جهان را من نمیخواهم..
نیامد یارم به سوی چشمانم
سوی چشمانم برفت به دنبال یارم
از این کوچه گذر کردم ندیدم
یار من بود ، نبودش سوی چشمانم
چون چشم تو را בیـבم،
ویران شـבہ ام בر خویش.
تو نیستی و باز دلتنگی
مرا خفه خواهد کرد
بدونِ تو حتی هوا هم
برای ما کلاس میگذارد.
مدت هاست رفته ای
نبودنت و جای خالی ات
مرا تنگ به آغوش می کشد
کاش حتی به خواب هم شده
یکبار می آمدی و میگفتی
من این هم آغوشی را نخواهم
که را باید ببینم .
نیستی و همان به که تو را ندارمت...
امین غلامی (شاعر کوچک)
بی تو...
تنهاتر از آن فصل برگریزانم.
خوش باش
چه میشد گاهگاهی هم بیاید نام ما یادت
سراغی از شکار خود بگیرد پلک صیادت
میان گفتگوهای من و تشویش چشمانت
به یاد آرزو های من و گلگونه ی شادت
تصور کن که زیر نم نم باران پائیزی
بیافتد برگ زردی پیش پای سبز شمشادت
بخاطر آوری روزی...
زیاد که گُل باشی اسیر عَلَفِ هَرز میشی...
من مثل خاکستر سرد اجاقی خاموشم.
با گرمای دستهایت قهرم
با خاطراتی که مثل خوره ، شبهایم را میجوند.
دیگر حتی گریه هم نمیفهمد چرا میآید!
شادی؟
شادی سالهاست از کوچهی من عبور نکرده.
تنهاییام را با هیچ صدایی نمیشود شکست.
نه با صدای تو ، نه با صدای هیچکس...
انگار که بخت با دلم یار نبود
چشمتپشتِ پنجره بیدار نبود
گفتم صدبار با رقیبم مَنِشین
گوشِ تو به حرفِ من بدهکار نبود.
جادهها ادامه دارند،
مثل دل من،
که به دنبال تو میگردد،
اما تو نیستی...💔💔
عشقم هر قطره اشکت
مرگ تدریجی من است
بیعشق
بیتو
چون شاخهای که آرام در باد میشکند💔💔
عشق من
در نبودنت
چشمهایم پر از اشکهای بیپایان است،
مثل بارانی که هیچگاه تمام نمیشود.💔
سیه شد ز هجرت رخ روزهام
کسی بر تو کاش آورد سوزهام
عجب در نگاهت خمی داشتی
تو رفتی و من مست دیروزهام
دنیا بدون تو
سایهوار مینشیند بر دل من
غصه چون مهی سنگین
در سکوت میخزد
مرگ، همچون زمزمهای دور
خیال را به بازی میگیرد
و من در میان این خاموشی،
به دنبال تو می گردم
شاید دوباره در آغوش بگیرم تورا
اگر تپشهای باران
صدای نفس های تو
نیست
پس چرا دلم می لرزد..
#رویا_سامانی
در را می گشایم
به کوچه نگاه می کنم
و
دوباره می بندم..
تلخ کرده زندگی را،
این نبودن های تو.
تلخ کرده زندگی را،
این نبودن های تو.