متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
از بهارهای ندیده ام
از حرف های نشنیده ام
از خاطراتِ چشیده ام
از فرشته ای که به دستم
نامه ی هبوط را داد،
هم پرسیده ام
هیچکس
هیچکس
پاسخِ تنهایی ام را نمی دهد
«آرمان پرناک»
وتنهایی همچون روباهی که سر دوستی با هیچکس نداردآخرین گریزگاهی است برای دور شدن از تمام انسانهایی که مرا در گذشته آزردند وجای حرفهایشان همانندزخم های کهنه و ابدی زندگی را از چیزی که بود برایم تلخ تر کرد
نویسنده عطیه چک نژادیان
در من، منی پنهان
دلی بی جان
که سوزش می رود
چون تیر از پیکان
تمام آن خیالش
در بی خیالی
با خیالی درگیر
امان از این آشفته حالی
دلا گوش کن به تنهایی
تمام زخم دل از آشنایی
دلا گوش کن سحر ریزد
که از تن ها بلا خیزد..!...
پیشانیِ آینه را ببوس
نمی دانی
چه روزهایی
چه شب هایی
چه ها دیده از تنهایی...
«آرمان پرناک»
تنها یک پلک دیگر
تنها یک پلک دیگر
تنها یک پلک دیگر
تا روشناییِ جنگل
تنها یک پلک دیگر
پسرم!
نترس!
تنهایی تو را بغل کرده است
«آرمان پرناک»
اونجایی که صیاد عزیزی میگه ..؟؟؟!!!
کاش می دانستم بعد از مرگم آخرین سیاه پوش کیست ؟
تا قبل مرگم جانم فدایت میکردم 🖤👑
دلم که می گیرد
یک فنجان چای داغ پشت
پنجره بسته روی صندلی تنهایی
در رویاهایم به تو می اندیشم
ای آرام جانم
زهرا نمازخواجو بیتا
آدم دل مرده .....
ترسی از مرگ ندارد ...❤️🩹🫠
میگذره تا بفهمی ...؟
من واسه داشتنت از خودم گذشتم ...🖤🥀
اصلا طُ منو دوستم داشتی ؟
همه چی خوب بود
تا اینکه دلبر آمد 🖤🥀
سنگین ترین جمله ای که شنیدم ...
یه روانی تو راه رو بیمارستان داد زد
اگه اون برگرده من خوب میشم 🖤😥
غنچه ای بر لب باغچه،
تنهایی اش را
گریه می کند...
رها فلاحی
کی گفته این مسیر به تو ختم نمی شه؟!
عقربه های ساعت از هم دور می شن، در مقابل هم قرار می گیرن اما دوباره به هم می رسن؛ شب وعده ی روشنایی و روز، نوید تاریکی رو می ده؛ مگه می شه زندگی هم به ما مژده ی وصال...
دیر شد
دیگه آمدن و بودنت هیچ چیزی رو عوض نمیکنه
نیا 🥀🖤💔
گاهی حوصله ی خودم را هم ندارم ...
خودم را بر می دارم می برم یک گوشه ی خلوت جا می گذارم ...
جایی که دستِ هیچ کس به من و بی حوصلگی هایم نرسد ...
جایی که ریشه ی تنهایی ام تا هسته ی زمینش برسد و خلوتِ یک...
دورِ میزِ تنهایی نشسته ایم
من
و
خاطرات تو
دعایی برایمان بخوان
دعایی برای شمع ها
که تکلیفشان روشن شود
«آرمان پرناک»