متن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین
چه میشد ماهی عیدت خودم بودم به تنهایی
گهی با پشت ناخن میزدی بر شیشه ی تنگم
مگر دلتنگی چند کلمه است؟
که آسمان را برهنه می کند
و روی کاغذ می بارد
باور کن که پشت پای تو این باغ
سیب خُشکید...
بی پناه و خسته دل، چشم به راهم که بیایی.
زخمی تر از آنم، که زخمم تو نبینی.
تلخ کرده روزگارم را،
دلخوشی های کوچیک دوران کودکی.
بدجور به رخ میکشد ثانیه ها، لحظه های نبودنت را.
آنجاکه
فرش کلبه ی مسکین
حصیر بود
برسفره
تکه نانی و
اندک پنیر بود
بیگانه برد
ازوطنش تحفه
پرنیان
اینجا کسی
نه حامی مرد
فقیربود
هر لحظه نبود تو مرا، پیر ترم کرد.
زرافه ها بخوان بغضشون رو قورت بدن یه سال طول میکشه
اگرچه دریا دریا گریستم ،امّا
شده ست تشنگی شوره زار، حاصلِ من
به غیراز آینه هرگز قبول باید کرد
نبود حتّی یک آشنا، مقابلِ من
ندیدی اما،
قوارهی تنت شدم.
وجب به وجب،
خزیدم در تار و پود زندگیات.
تا عمق جانت، دلم ریشه دواند.
شدم بخشی از روزهایت،
اندازه و بیکم و بیش؛
مانند لباسهایی که هرروز به تن میزنی
و لمس آنها را روی پوستت حس نمیکنی.
- کتایون آتاکیشیزاده
بی تو هر شب زیر سیل گریه مدفون می شوم
با مرور خاطراتت زار و دلخون می شوم
بی تو در این راه دشوار پای لَنگم می کشم
طعم تلخ بی کسی را بی تو هر شب می چِشم
شده دلتنگِ کسی باشی و از شدت حزن گریه بر شانه ی بالِش کُنی و خواب شَوی؟ شده با عطرِ به جا مانده ای از رهگذری رنگِ رخساره ببازی ، مست و بی تاب شوی؟
دیگر برایت نمینویسم،
نمیگویم دلتنگم،
نمیپرسم چرا نماندی…
فقط گاهی
مینشینم روبهروی دیوار،
و فکر میکنم
شاید اگر دیوار بودی
مهربانتر بودی.
من را دوست نداشتی،
و من،
با همان دوست نداشتنت
سالها زندگی ساختم.
خانهای از خیال،
که تو حتی سایهات را هم
به آن قرض ندادی.
من آن...
آوار ه یعنی :من.....
که در کوچه پس کوچه های خاطراتم دنبال تو میگردم.
دل از دستِ زمانه، گشته پرخون
و احساسم شده، لیلای مجنون
دلم تنگ است؛ همچون غنچهی گل
که پُرپیچ است و تو بر تو وُ میگون
من شاخهی اسیر زمستان سرنوشت
تو مثل برگ تازهی افتاده از بهشت
من ساقهی که سوخته از آه رعد و برق
حالِ مرا نپرس چه خوبم چه بد چه زشت
این لطف قسمت است که کاتب مرا اسیر
اما تورا چو زلف سیاهت رها نوشت
من دلشکسته ام چو یتیم...
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.