متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
قصد ویرانیِ ما کرده نگاهت انگار.
دل دیوانه ی ما،
خیال ویران شدن از چشم تو دارد، بدان.
ای که هرگز نروی از یادم،
تو مرا نیز به خاطر داری؟
محال است که خیالت را،
ز سر بیرون کنم یک دم.
به هوای چشم تو،
من ندهم دل به کسی.
چه خوش رسید شعرِ تو
به چشمه های جان من
که واژه واژه اش پُر از
نسیم آشنای توست...
در دام نگاه تو گرفتار منم من.
و از عشق تو دیوانه و بیمار منم من.
پیشت دلم هرگز نیامد تا دهی دستم
گلهایی از جامِ گلستانِ دلت، هردم
باور کن اصلا من، نبستم دل به تو؛ زیرا
اندازهی یک قرن، دیوار است، بینِ ما
هرگز نمیخواهم که روحی را ببینم در
گلپیکرِ قلبی؛ که قبل از تو، شده، پرپر
یک عمر چقدر بی تو نفس سخت کشیدم.
کاش بهتر میشد احوالِ دلم،
با نگاهِ پرشرارِ دلبرم!
بوسه باران میشد از، لبهای یار،
گل به گل، اندامِ دل؛ سرتاسرم!
اگه رسم روزگار برای ما عاشقا اینه
عشق و از دلا بگیر بجاش بذار نفرت و کینه
اگه دوستی نمیکردم اگه دشمنی میکردم
گله ای نداشت دل من ، رسم زندگی همینه
اما من تنهای تنها حریف لشگر عشقم
چرا هیچ کی بم نگفت که ، حریفم تو رام کمینه؟...
اری گناه میکنم،
آن دم که در خیال خود.
محکم در آغوش منی.
دوری از آغوش تو،
دستان تو،
چشمان تو
بغض نشد،
اشک نشد،
شعر شد،
بر دفتر خاطره هام.
نگاهم کن؛ تو را می خوانم از دور
قطار رفتنت، سنگین گذر کرد
شمردم یک به یک، هر واگنی را
همه، احساس من شد، چون گلی زرد
مسیر رفتنت، بی انتها هست
نگاهم در رهت مانده است؛ برگرد
جز همین کاغذ و همین خودکار
حال من را کسی نمی فهمد
نگاهِ من به تو شد مثبت ای سرایشِ نابم!
سخن، از عشق بگویم؛ همین دمی که خرابم!
.
سرایم از: گُلِ احساس خود؛ ز موج امیدم؛
شوم چو آتش و گویم: ز حسِّ قلبِ مذابم!
چشمهی عشقِ تو ما را به تماشا ببرد
تا به خورشیدِ تپشهای معلّا ببرد
عاطفه، گر که نباشد به سرای دلِ ما
بارشِ مِهرِ تو را غصّه، به یغما ببرد
دلم از عاشقی سیر است ولله
از این دیوانگی پیر است ولله
از این با شوق لیلا زنده ماندن
مرا مجنون شدن دیر است ولله
دل بی صاحبم راهی ندارد
که این دیوانه دل شیر است ولله
چنان دنیا پر کاهی شده که
زمان از زندگی سیر است ولله
گهی...
بی سپر مانده ام
از نگاه های بی امان تو
جانم با جانت یکی نشد
چرا که جان داده ام
با اولین تیزی نگاهت
تو همان،
بغض نهفته در دو چشمان منی.